دوران خوبی را پشت سر نمی گذاریم.
دورانی که بی اخلاقی هنجار می شود و اخلاق ناهنجاری! عادت کرده ایم به
نظرات (یا کارشناسی یا غیر کارشناسی) و به کنایه و طعنه بگوییم: فلانی
جوان است و جویای نام !یا بگوییم خود نمایی
می کند! به جای پاسخ مستدل درباره سخن گوینده، چنین الفاظی را به کار
می بریم!
احادیث دینی و اخلاقی نیز بارها تأکید
نموده اند که سخن را باید سنجید نه گوینده آن را! حرف پر رمزی است که
برازنده اولیاء دینی مان است که این روزها به شدت نیازمند توسل به این
اولیاء خدا هستیم، بگذریم...
همیشه از عرضه و تقاضا در حوزه توزیع و
نمایش صحبت می کنیم، اما هیچگاه مجموع قوانین این دو حوزه را مبتنی بر
این نگاه علمی تدوین نکرده ایم. باید تقاضایی باشد تا بر اساس آن عرضه
ای صورت گیرد. در سینمایی که عمده محصولات آن بر اساس نیاز مشتری هایش
عرضه نمی شود چرا به دنبال تقاضا هستیم!
چرا تصور می کنیم که با میانگین قیمت 4
هزار تومانی در سینماهای مدرن و 3
هزار و پانصد تومانی در سینماهای ممتاز
پایتخت که بیش از 70 درصد فروش سالانه کشور را در خود جای داده است و
در همین شهر بزرگ، نان سنگک 500 تومانی و میوه کیلویی 3 هزار تومانی و
تخم مرغ کیلویی نزدیک 6 هزار تومانی و گوشت و مرغ و... هزینه گاز و آب
و برق که جای خود دارد!، انتظار داریم که بدون افزایش معنادار درآمد
سرانه ملی سالانه که عمدتاً در رونق تولید دیده می شود و نه در فروش
نفت بر اساس بازار جهانی
و
در کنار سی دی هزار تومانی که 10 فیلم در خود جای داده است، مردم به
سینما بروند؟
فروش فیلم های اکران 2 امسال را دوباره
مرور کنید در جدول فروش دیروز روزنامه! (ای کاش فیلم تحسین شده «مرهم»
در این زمان اکران نمی شد و گروه های مرجع جامعه همانند دانشجویان و
دانش آموزان و دانشگاهیان و فرهیختگان با یک بستر سازی مناسب قبل از
اکران، این فیلم را در فصل پاییز می دیدند و باز هم ای کاش بخشی از
بودجه میلیاردی مبارزه با مواد مخدر ایران به عنوان حمایت از پیشگیری
ابتلا به این بلای خانمانسوز در اختیار این فیلم مستقل قرار می گرفت.
نمی دانم چرا در فرهنگ ما ایرانی ها، درمان بهتر از پیشگیری است!) تا
این زمان به نسبت سال 1388 که سینما توانست نفسکی - هر چند کوتاه مدت -
بکشد با محاسبه مخاطب فیلم «درباره اِلی...» کاهش 3 میلیون مخاطبی
داشته ایم (اخراجی های 2 در این سال بیش از 5 میلیون مخاطب و درباره
الی حدود 1 میلیون مخاطب داشته اند)
باور کنیم این آمار، سیاه نمایی نیست،
بلکه درخواست تدبیر برای آینده است. بر اساس شنیده ها، بودجه مصوب
سینما در سال 90 افزایش قابل توجهی نداشته است (به جز تولیدات فاخر) و
فعلاً امیدی به حمایت های دولت در این حوزه نیست. بهتر است فعالان حوزه
توزیع و نمایش همانند خانه سینما آستین همت بالا بزنند و مردم را با
پیشنهادات ذیل به همیاری ادامه حیات سینماداری بخوانند. استراتژی
سینمای ایران باید در تیراژ بالای مخاطب باشد نه در قیمت بالای بلیت.
1)
کاهش قیمت بلیت و بازگشت به بهای بلیت سال 1388. (3 هزار تومان برای
سینماهای مدرن و 2 هزار و 500 تومان برای سینماهای ممتاز)
2)
افزایش روزهای فروش بلیت نیم بها از 1 روز به 2 روز.
3)
فروش بلیت چند نرخی در سانس واحد و حسب چینش مطلوب صندلی سینماها.
4)
فروش بلیت چند نرخی در ساعات فعالیت سینماها.
5)
فروش بلیت چند نرخی بر اساس جغرافیای قرار گیری سینماها
6)
صدور کارت اعتباری سینماها برای مخاطبان همیشگی
سینماها و تخفیف بهای بلیت مخاطبانی که بیش از 2 بار در طول ماه، به
سینما می آیند .
7)
کاهش نرخ بلیت برای تماشاگران گروهی. (گروه های 5 ، 7 ،10 نفری مخاطب
سینماها از تخفیف 1، 2 و3 بلیت برخوردار شوند. 5 نفر 4 بلیت بخرند - یا
7 نفر 5 بلیت بخرند - یا 10 نفر 7 بلیت بخرند)
8)
اهدای جوایز به مخاطبان سینما با جذب اسپانسر.
9)
شروع فعالیت سینماها از ساعت 14 در سینماهایی که مخاطب عبوری ندارند و
متعاقباً کاهش مصرف انرژی و هزینه ها.
10)
پیگیری اخذ مجوز پخش فوتبال در سینماها در ساعاتی که مزاحمتی برای فیلم
ها ندارند.
11)
پیگیری اختصاص 20 تا 25
درصد از ظرفیت سینما به فیلم خارجی
.