سینمای ایران در حوزه اکران در 6 ماه اول امسال حدود 17 میلیارد تومان
گردش مالی داشته است. چنانچه 250 سالن سینما داشته باشیم به هر سالن با
کسر 50 درصدی حق السهم صاحبان فیلم در حدود 35 میلیون تومان خواهد
رسید؛
یعنی 17.000.000.000 تومان تقسیم بر 2
تقسیم بر 250 سالن سینما = 34 میلیون تومان.
این حق السهم سالن های سینما را تقسیم
بر 6 ماه امسال کنیم. 34
میلیون تومان تقسیم بر شش ماه = 5 میلیون و ششصد هزار تومان به هر
سالن در طول یک ماه رسیده است. حرفی از هزینه ها و دستمزدها و...
نمیزنم تا سیاه نمایی نکرده باشم.
آمار گویاست، اما یک نکته اساسی را نباید فراموش
کرد و آن هم فروش 80 درصدی این 17 میلیارد تومان در فقط 50 سینمای کشور
است. فرمودهاند در تهران که 11 میلیارد تومان فروش امسال سینماها بوده
است، یعنی در حدود 80 سینمای اسمی تهران و 30 سینمای واقعی آن؛ می ماند
6 میلیارد تومان دیگر درحدود 170 سینمای اسمی و 30 سینمای واقعی که
نتوانستهاند به فروش بیش از 6 میلیارد تومان در 6 ماهه اول امسال
برسند.
چنانچه این اعداد را - چه در تهران و
چه در شهرستان - ضرب و تقسیم کنیم متوجه می شویم که بحران همچنان ادامه
دارد و سینما در سال جاری - حتی نسبت به خشکسالی شدید سال گذشته –
بیشتر هم شده است. بنابراین نمیتوانیم ادعا کنیم که حال سینما خوب
است. امسال نهایتاً 15 تا 16 میلیون نفر به سینما مراجعه خواهند کرد که
نسبت به سال گذشته با توجه به فیلم های اکران شده در پارسال و فیلم
های به نمایش در آمده، امسال شاهد هیچ برنامه از پیش طرح ریزی شده ای
درنهادهای نمایشی کشور نیستیم؛ همین اتفاق درسال 1388 و1385 نیز افتاده
است.
به نظرمی آید برای خروج از این بحران، به جای
ادعاهای بدون تحلیل، مناسب تر است که خودمان را فریب ندهیم و مشکلات را
به صورت ریشه ای ارزیابی کنیم تا بهتر بتوانیم با واقعیات پیرامون
سینمای ایران آشنا شویم.
سینمای ایران نیاز به سوپرمن های
سینمایی ندارد، این سینما نیاز مبرم به واقع نگری و آدم های میانه رو
دارد، کسانی که بر اساس واقعیات موجود به سینما بنگرند نه بر اساس
تخیلات!
نويسنده: امیرحسين علمالهدي |
Ah.alamalhoda@gmail.com |
آماده سازي: مدير سايت
سينما قدس اردبيل |
20 شهريور ماه 1390 |