ريزش مخاطب در شهرستانها روندي نگران كننده به خود گرفته است. مقايسه
فروش فيلمها در شهرستانها در بهار سال 91 با بهار سال 90 نشان دهنده
بحراني است كه متأسفانه متوليان جدي اش نميگيرند. ادامه اين روند در
آيندهاي نزديك بسياري از سينماهاي شهرستاني را به تعطيلي خواهد كشاند.
اگر روزگاري يك فيلم سينمايي در اكران شهرستان دست كم 2 برابر اكران
تهران فروش ميكرد حالا كار به جايي رسيده كه حتي فيلمهاي پر فروش
تهران نيز در شهرستانها فروش قابل قبولي ندارند. درباره ريزش نگران
كننده مخاطب در شهرستانها با مهدي صباغ زاده، سيروس تسليمي و داريوش
بابائيان گفتگو كردهايم كه ميخوانيد:
جامعه شناسي درستي از مخاطب نداريم
مهدي صباغزاده در مورد ريزش مخاطبان در شهرستان به «باني فيلم» گفت:
فيلمها، ضعيف هستند. قدرت لازم براي جذب مخاطب را ندارند و مردم
نميتوانند با آنها ارتباط برقرار كنند. گذشته از آن، اوضاع اقتصادي
چندان رو به راه نيست و مردم بي حوصله شدهاند و براي سينما رفتن راغب
نيستند. سالن ها هم دچار فرسودگي شدهاند و علاوه بر همه اين مشكلات،
اختلاف موجود در ميان تهيهكنندگان به بروز چنين مسايلي دامن ميزند.
اگر مشكلات كنار برود، كارگردان هاي خوب دوباره وارد عرصه شوند و
ارشاد نيز فضا را باز كند، ميتوان به خاتمه يافتن اين افت فروش
اميدوار بود. در غير اين صورت، بحران ادامه پيدا ميكند.
صباغزاده، درباره اينكه آيا شهرستان ذائقه خاصي
دارد يا خير، عنوان كرد: واقعاً مشخص نيست. فيلم اكشن، مدتهاست كه
ديگر جواب نميدهد. آثار خانوادگي و اجتماعي هم گاهي به يك فروش خوب
ميرسد و گاهي نه. نميتوان فرمول خاصي براي آن نوشت. بايد نوعي از
مردمشناسي و تحقيق جامعه شناختي صورت بگيرد تا بفهميم به طور كلي يك
مخاطب ايراني چه فيلمهايي را ميپسندد؟
روزگاري اكران شهرستان سينما را نجات
ميداد
سيروس تسليمي نيز درباره همين موضوع به ما گفت: بايد در نظر داشت كه در
حال حاضر، چه فيلمهايي به اكران رضايت دادهاند؟ عوامل فيلمهايي كه
احتمال پرفروش بودنشان ميرود، ترجيح دادهاند فعلاً دست نگه دارند تا
وقتي از آرامش جو مطمئن شدند، براي نمايش عمومي اقدام كنند. اين مسئله
به اين دليل است كه واقعاً كسي نميداند چه فيلمي مشمول محدوديت هاي
حوزه هنري قرار ميگيرد و اين ترس از اكران، كماكان وجود دارد. در
نتيجه فيلمهايي داوطلب نمايش هستند كه به نوعي با اتفاق ويژهاي در
محتوا و مضمون همراه نباشند كه احتمال حساسيت زايي آنها وجود داشته
باشند. طبيعتاً چنين آثاري، از جذابيت كمتري هم برخوردار هستند چون حرف
تازه و جديدي براي گفتن ندارند. اينگونه آثار شبيه به تله فيلم
ميشوند. تسليمي در ادامه توضيح داد: تبليغات مناسبي براي فيلم ها
صورت نميگيرد و از طرف ديگر، اظهار نظراتي كه از جانب مراجع و علماي
ديني درباره فيلم ها و كليت سينما، صورت ميگيرد، در بافت مذهبي
شهرستان تأثيرگذار است و باعث ميشود كه مخاطبان شهرستان كمتر به سينما
بروند. اينگونه اتفاقات سالن هاي شهرستان را خالي از مخاطب نگه مي
دارد و به نظر من، ادامه دار هم خواهد بود، مگر اينكه اتفاق خاصي رخ
بدهد و سينما از اتهاماتي كه به او وارد شده، مبري بشود.
سيروس تسليمي ضمن مؤثر دانستن منبع مالي فيلم در فروش فيلمها عنوان
كرد: تكليف سينما هنوز درباره دولتي يا خصوصي بودن مشخص نيست و كماكان
درباره منابع تأمين كننده هزينه هاي ساخت فيلم، برنامه هاي تعيين
شدهاي وجود ندارد. اينكه تهيه كننده يك فيلم، دولت باشد يا نه، انواع
خاصي از فيلمسازي را به وجود ميآورد. به هر حال روزهاي خوبي را براي
سينما سپري نميكنيم و اميدواريم به زودي سپري شود. اين تهيهكننده
سينما در پايان افزود: به نظر من مخاطبان شهرستاني، ذائقه خيلي ويژه و
متفاوتي با سينماروي تهراني ندارند. شايد 20 سال قبل اينگونه بود كه
فيلمهاي اكشن در شهرستان بيشتر ميفروخت، اما امروز تفاوت چنداني بين
سليقه تماشاي فيلم در بين مردم مختلف وجود ندارد. ما ميبينيم كه همان
اتفاقي كه براي يك فيلم در تهران رخ ميدهد، با درصد كمي تغيير در
شهرستان هم اتفاق ميافتد. تفاوتهاي فروش در اغلب مواقع به آن گونه
اي نيست كه قابل توجه باشد. البته در شهرستان به خاطر جو مذهبي و
اينكه مردم همديگر را ميشناسند، ممكن است افراد، تأثيرپذيرتر از مناطق
ديگر باشند و با ديدن جبههگيريهاي مختلفي كه اخيراً صورت گرفت، نسبت
به سينما سرد شوند. مسائلي مثل گراني بليت و تشابه قصه هاي فيلم ها
با سريال هاي تلويزيوني هم مسبب ريزش مخاطب در شهرستان است و طبيعي
است كه مردم به سراغ شبكههاي داخلي و خارجي بروند و سينما را به دست
فراموشي بسپارند.
فيلمي براي شهرستان ساخته نميشود
داريوش بابائيان نيز درباره ريزش فاحش مخاطب در شهرهاي مختلف كشور، گفت:
شهرستان، اساساً فيلم شهرستاني ميپسندد فقط شهرهاي
معدودي هستند كه به لحاظ فكري و ذائقه تماشاي فيلم با پايتخت نشينان
هماهنگ هستند. شهرهايي مثل رشت و اصفهان و با يك درصد پايينتر، مشهد.
توجه كنيد كه من حتي شهر بزرگي مثل شيراز را در اين دسته قرار نميدهم.
اينكه ما تعدادي فيلم را كه در گروهي مرسوم به مخاطب خاص قرار ميگيرند
و بار اجتماعي و هنري سنگين تري دارند، در شهرستان اكران كنيم، احتمال
بالاي عدم موفقيت در گيشه را به دنبال دارد. در واقع ميتوان گفت فيلم
هاي شهرستان پسند با تله فيلمهايي كه از تلويزيون پخش ميشوند يا
سريال هاي آن، شباهتهايي دارند و در يك رديف قرار ميگيرند.
بابائيان در ادامه توضيح داد: شهرستاني ها با فيلمهاي كمدي و اكشن
رابطه برقرار ميكنند و اگر قرار باشد مطابق با همين سليقه به تماشاي
فيلم بنشينند، طبيعي است كه بيشتر مخاطب تلويزيون خواهند بود تا سينما.
اين چيزي است كه در بين شهروندان تهراني كمتر ديده ميشود. سريال ها
در شهرستان ديده ميشود و شايد در تهران با اقبالي هم اندازه آن،
روبه رو نشود. اگر به فروش 5 سال گذشته برگرديم پرفروشترين فيلمها در
شهرستان ژانر كمدي و اكشن يا تركيبي از اين دو را داشتهاند. الان ما
اين نوع از سينما را كمتر داريم، ضمن اينكه بهاي بليت هم افزوده شده
است. سينماي شهرستان بدون فيلم مانده به اين دليل كه مدت هاست كار
خوبي در سبك اكشن يا با متن جذاب طنز ساخته نشده است. در نظر بگيريد
فيلمي كه در تهران فروش 600 تا 800 ميليوني داشته، اما در شهرستان
جايگاهي نداشته است. اين بدون فيلم بودن، به معناي اين نيست كه ما
سالن هاي خوب داريم، اما پرده، خالي از اكران مانده است. سالن ها در
شهرستانها، همه فرسوده شدهاند و جاي خالي مجموعه هاي سينمايي و پرديس
ها، به شدت احساس ميشود. دولت بايد در اين زمينه كمك كند و حمايت
هاي خود را داشته باشد.
بابائيان، ضمن تأكيد دوباره بر لزوم ساخت پرديس در شهرستان، اضافه كرد:
اينكه وقتي فرد براي تماشاي فيلم به يك محل سينمايي مراجعه ميكند،
دستش براي انتخاب باز باشد، كمك قابل توجهي به افزايش فروش ميكند.
بنابراين وجود پرديس در شهرستانها براي اكران چند فيلم با ژانرهاي
مختلف در يك محل، ضروري است. در صورت احداث مجموعه هاي چند سالنه
سينمايي در شهرستان، يك فيلم كه توسط دولتمردان به صورت سفارشي ساخته
شده باشد ميتواند در كنار فيلمهايي كه با اهداف صرف سينمايي و مخاطب
كار شده، اكران بشود و همه آثار به فروش خوبي دست پيدا كنند.
بابائيان درباره تفاوت سبك آثار پايتخت پسند با فيلمهاي شهرستاني
گفت: فيلمهايي كه در تهران يك ميليارد ميفروشد، ممكن است در شهرستان
گيشه 500 ميليوني هم نداشته باشد. در مقابل، فيلم خودم «افراطي ها» در
تهران 800 ميليون فروخت، در حالي كه شهرستان نزديك به يك و نيم
ميليارد، فروش داشت. داريوش بابائيان، در پايان يكي از شهرهاي بزرگ را
از لحاظ سينمايي بررسي كرد و افزود: مثلاً در شيراز، تنها سينما سعدي
است كه سليقه مخاطبانش شبيه تهراني ها است. افرادي كه به آن مراجعه
ميكنند، عموماً اهل خود اين شهر نيستند. به همين دليل فيلمي مثل
«نارنجي پوش» اگر بنا باشد در شيراز اكران بشود، تنها در همين سينما
ميتواند روي پرده برود تا به فروش نسبتاً خوبي دست پيدا كند.