ایسنا: آقای جیرانی! گاهاً در سینما یا تلویزیون ما،
فیلمهایی ساخته میشود که در یک برهه زمانی به عنوان تابو شناخته و
باعث برخی اعتراض ها (چه از جانب بخشی از اجتماع و چه از سوی مدیران)
میشود اما میبینیم که اکران همان فیلمها در سالهای بعدش نه تنها
موجب مشکلی نمیشود بلکه تلویزیون هم به عنوان یک رسانه ملی آن را پخش
میکند، فکر میکنید «من مادر هستم» از این جنس فیلم هاست؟

فریدون جیرانی: واقعاً فکر نمیکنم «من مادر هستم» از
این طیف باشد چون من در فیلمم تابوشکنی نکرده ام. مثال واضح برای این
موردی که پرسیدید، فیلم «آدم برفی» است. یادم میآید قبل از جشنواره
فجر سال 73 و 74، «آدم برفی» یک نمایش خصوصی در سینما «آزادی» داشت و
دوستان زیادی از منتقدین آن را دیدند، همان زمان سرمقاله ای در
روزنامه «رسالت» به قلم آقای گبرلو چاپ شد که در آن سرمقاله ایشان گفته
بود که اگر «آدم برفی» به نمایش عمومی دربیاید، خیلی از مردم به آن
معترض میشوند. من آن سرمقاله را به عنوان یک سند تاریخی نگه داشته ام
چون به نظرم مهم بود اما نکته اینجاست که دو سال بعد، فیلم در سینماها
اکران شد و نه تنها هیچ مشکلی برایش به وجود نیامد بلکه اتفاقاً به یکی
از پرفروش ترین فیلمهای زمان خودش تبدیل شد. بگذریم که چند سال بعد
هم همین «آدم برفی» در تلویزیون هم پخش شد و به صورت گسترده در شبکه
نمایش خانگی توزیع شد!
ایسنا: اگر اشتباه نکنم «مرد عوضی» محمدرضا هنرمند هم
همین طور بود.
جیرانی: بله. آقای هنرمند فیلمی به نام «مرد عوضی» دارد
که قبل از اکران با حواشی بسیار شدیدی رو به رو شده بود اما باز هم
چندی بعد بدون مشکل اکران شد و اتفاقاً یکی از فیلم های پرفروش سینمای
ایران لقب گرفت. همین فیلم هم علیرغم تمامی حواشی اش چند سال بعد در
تلویزیون به نمایش در آمد و هیچ مشکلی هم نداشت.
در هر صورت در گذر زمان بعضی
چیزها شکل خودش و تابویش را از دست میدهد. ضمن آنکه باید دقت کنیم که
برخی از حواشی برای فیلم ها در زمان هایی بیش از اندازه بزرگ میشود
که یکی از دلایل جو سیاسی آن برهه زمانی است. مثل همین اتفاقی که برای
«من مادر هستم» افتاده است و جو سیاسی این روزها باعث ایجاد حاشیه
هایی شده است.
ایسنا: اما در هر صورت عده ای از معترضان که جلوی
وزارت ارشاد تجمع کرده بودند، معتقد بودند که شما تابوشکنی کرده اید!
جیرانی: خیر قبول ندارم. این فیلم تابوشکنی نکرده است.
این فیلم یک ملودرام است که من تأکید داشتم که حتماً با پیام اخلاقی
همراه باشد. اتفاقاً آن زمان که فیلمنامه را مینوشتیم بر این نکته
تأکید داشتم که من یک فیلم با ساختار ملودرام و با یک پیام اخلاقی در
پایانش میخواهم. میخواستم بگویم در این ملودرام که درباره یک خانواده
از هم پاشیده است اگر آنها از سبک زندگی کاملاً وارداتی استفاده
نمیکردند با چنین فجایعی که میبینید، رو به رو نمیشدند.
درباره آن تابوشکنی که برخی میگویند در فیلم شده باید
دوباره این موضوع را تأکید کنم که من به دنبال تابوشکنی و مسائل این
چنینی نبودم، چون در فیلمم تابویی نبوده که بشکنم.
ایسنا: مثلاً میگویند مشروب خواری در فیلم خیلی واضح
نشان داده میشود
جیرانی: بله. مثلاً دوستان میگویند در فیلم مشروب
خواری نمایش داده شده در حالی که شما در برخی سریال های تلویزیونی هم
این را میبینید. تأکید من این است که ما برای اولین بار مشروب خواری
را به نمایش نگذاشته ایم که یک تابوشکنی در این زمینه کرده باشیم، من
بر این موضوع تأکید دارم.

برای اینکه شما هم یادتان بیاید، میگویم که در سریال
«مرگ تدریجی یک رویا» یا سریال «در چشم باد»، میبینیم که خانواده های
مرفه لاییک، مشروب میخورند. در همین سریال «کلاهپهلوی» هم میبینید
که مشروب استفاده میشود. طبیعتاً وقتی شما میخواهید بگویید که مشروب
خوردن چیز بدی است و چه اتفاقاتی بدی را رقم میزند، باید نشان بدهید
که مصرف میشود. ضمن آنکه در «من مادر هستم»، من اصلاً استفاده ابزاری
از مشروب خواری نکردم.
حرفی که میخواهم در فیلم بزنم این است که الان یکسری
در خانواده هایشان مشروب خواری را عادی میدانند اما ببینید که در
همین خانواده هایی که این امر عادی است، بر اثر این مشروب خواری چه
فجایعی پیش میآید. در هر صورت اکنون در جامعه ما برخی میگویند خوردن
کمی مشروب هیچ اشکالی ندارد و عادی است. در واقع براساس زندگی خانواده
اروپایی که در فیلم ها یا از نزدیک میبینند چنین چیزی را عادی
میپندارند و میگویند دختر و پسر میتوانند مثل یک خانواده اروپایی
مشروب بخورند و... اما واقعاً در جامعه ما چنین چیزی نمیشود و فاجعه
به بار میآید. تمام حرف من به آن برخی از خانواده هاست.
ایسنا: آقای جیرانی! یکی از ایراداتی که گروه انصار
حزبالله در تجمع اش چندین و چند بار تکرار کرد به یکی از گفتگوهای
شما در شب افتتاحیه فیلم در سینما «آفریقا» باز میگشت که در جمع
معترضان انجام دادید. شما در جایی از آن گفتگو بیان کردهاید که «من
میخواهم در فیلمم بگویم اگر این خانواده کمتر مشروب میخوردند ...».
در واقع معترضان میگویند شما اصل خوردن مشروب را نهی نکردهاید بلکه
سر میزانش بحث دارید!
جیرانی: اولاً که واقعاً منظورم این نبوده است و این را
با صراحت همین جا میگویم. ضمن آنکه انتشار آن گفتگو به شدت هم در حق
من و هم در حق آن دوستان معترض که با من صحبت میکردند، ناجوانمردانه
بود.
شب نمایش خصوصی فیلم در سینما «آفریقا»، دوستانی که
خودشان را منتسب به انصار حزبالله و سایر گروه ها میکردند، دور من
را گرفتند و یکسری سوالات را در فضای بسیار شلوغی پرسیدند و من هم در
همان فضای شلوغ، پاسخ هایم را میدادم. حالا چرا میگویم انتشار آن
صحبت ها ناجوانمردانه بود؟
اولاً که پرسش ها و پاسخ ها کامل منتشر نشد و به نوعی
این کار به ذهن مخاطب جهت داد. ثانیاً آن گفتگوها بسیار خصوصی و در یک
فضای بسیار عامیانه مطرح میشد. آن دوستان سوالاتشان را به صورت گفتگوی
محاورهای، عامیانه و به شدت خصوصی با کارگردان مطرح میکردند و من هم
به شدت محاوره ای، عامیانه و خصوصی برای آن دوست سوال کننده پاسخ
میدادم. انتشار چنین گفتگویی آن هم گزینشی کاری غیر اسلامی بود.
در هر صورت من اصلاً مقصودم
این نبوده که بگویم «اگر کم میخورد...». من در کل آن نوع زندگی و این
رفتار را تقبیح کردهام.
ایسنا: برخی میگویند، یکی از دلایل اعتراض به «من مادر
هستم» این است که این فیلم بلافاصله پس از چندین و چند فیلمی که درباره
خیانت ساخته و روی پرده رفت، اکران شده است. ضمن اینکه برخی فیلم شما
را در دسته فیلمهای «خیانت محور» این ماه های سینمای ایران نام
میبرند. واقعاً فکر میکنید چرا فیلمسازان ما اکنون موضوع خیانت
برایشان مهم شده است؟
جیرانی: همین اول بگویم که فیلم من اصلاً و ابداً
درباره خیانت نیست و اینکه آن را در بین فیلم های خیانت محور دسته
بندی میکنند ناشی از درست ندیدن فیلم است. تأکید میکنم که موضوع
خیانت مبنای ساخت «من مادرم هستم» نبوده و اصلاً من به این موضوع فکر
نمیکردم. اما اینکه چرا در سینمای ما عدهای به سراغ بحث خیانت در
فیلمهایشان رفتهاند، تحلیل دیگری جدای از این فیلم میطلبد که بعداً
باید راجع آن صحبت کنیم.
تأکید میکنم ما یک خانواده تصویر نکردهایم که زن یا
شوهرش به فرد دیگری فکر میکنند بلکه تأکیدمان از ابتدا بر این بوده که
این خانواده از هم متلاشی شده است. شاید اگر این خانواده ها و زن و
شوهرهای فیلممان به یکدیگر پایبند بوده و با هم زندگی میکردند و در
این شرایط ما نشان میدادیم که به فرد دیگری فکر میکنند، میتوانستند
بگویند که عشق ضربدری ترویج شده اما الان این بحث مطرح نیست.
ما در «من مادر هستم»، نشان میدهیم که دوست پدر براساس
اعتمادی که ناشی از یک سبک زندگی است، وارد خانواده میشود و پدر و
مادر حاضر میشوند دخترشان را به دست این فرد که معتمدشان است، بسپارند
اما همین اعتماد باعث میشود که برای دختر خانواده مشکلات بعدی پیش
بیاید. در واقع انتقاد ما این است که آن سبک زندگی باعث شد که این
فجایع پیش بیاید. حرف نهایی مان این است که خیلی وقت ها از دل زندگی
هایی که از این سبک پیروی میکنند، فجایعی رخ میدهد؛ مخصوصاً در جامعه
در حال گذار ایران.
البته خودم هم قبول دارم که این التهاب و فکر کردن به
این موضوعات، شاید برای برخی استرس ایجاد کند که اتفاقاً به نظرم باید
هم ایجاد کند. اصلاً منظور من این بوده که مخاطب از بروز این فاجعه در
زندگی اش بترسد.
ایسنا: یک نکته دیگر هم در برخی اظهارنظرها راجع به
فیلم وجود دارد و آن بحث «اشاعه منکر» است. در واقع برخی میگویند
اینکه شما بیایی سرو مشروب را نشان بدهی و در عین حال به شدت محکوم کنی
موجب اشاعه آن میشود، چون این سبک زندگی به شدت غربی و حاشیه های آن
کمتر در جامعه ما به چشم میخورد و درصد کمی اینطور هستند. درباره آن
سبک زندگی به شدت غربی هم همین بحث مطرح میشود.
جیرانی: ممکن است من وارد سبک زندگی ای شدهام که
بسیار انتقاد برانگیز است و درصد کمی از مردم ما اینطور زندگی میکنند،
اما یادمان نرود که این سبک زندگی به شدت و به شکل اخطار دهنده و نگران
کننده ای در جامعه در حال گذار ما قابلیت گسترش دارد و خطرناک است.
سید غلامرضا موسوی تهیهکننده: شاید برای توضیح دادن به
سوال شما باید یک مثال بزنم. من زمانی که از سرویس سیاسی به سرویس
اجتماعی «کیهان» رفتم، به فکر احیای خبرهای حوادث افتادم. طبعاً آن
زمان در مورد این کار با شورای سردبیری وقت صحبتهایی داشتم و برخی
دوستان معتقد بودند راهاندازی سرویس حوادث باعث میشود ما منکر را در
جامعه اشاعه دهیم.
آن زمان من چند استاد روانشناسی برجسته دانشگاه را دعوت
کردم و میزگردی گذاشتم با این پرسش «آیا انتشار اخبار کارهای خلاف و به
دور از عرف جامعه، بدآموزی دارد و یا اتفاقاً میتواند باعث آگاهی
دهی شود؟». یادم میآید به جزء یک نفر، سایر افراد معتقد بودند گفتن
یک حادثه یا عمل منکر و آگاهی دادن به اکثریت مخاطبان نسبت به آن رفتار
بهتر از نگفتنش است. امروز میبینیم که اکثر روزنامه ها و سایت های
خبری بخش حوادث را دارند. اگر طبیعتاً بدآموزی برای جامعه داشت خیلی
ها به سراغش نمیرفتند، اتفاقاً من فکر میکنم انتشار اینگونه خبرها
به شدت آموزنده است.
ایسنا: پس احتمالاً موضوع «من مادر هستم» را هم در همین
راستای آموزندگی میدانید، درست است؟
موسوی: بله کاملاً. در مورد «من مادر هستم» باید بگویم
این فیلم به گمان من و خیلی از افراد دیگری که آن را دیده اند به شدت
اخلاق گرا است. اما یادمان نرود طبیعتاً باید برای نقد یک رفتار و
نوعی بیبند و باری که معتقدید به اشتباه دارد در میان قشری از جامعه
گسترش مییابد، باید ابتدا آن را در فیلم نشان دهید. بگذارید به صحبت
های سید رضا میرکریمی اشاره کنم که اتفاقاً فیلمسازی مذهبی و متعهد است
که دغدغه های دینی و ملی دارد و این را همه میدانند. او وقتی فیلم را
میبیند میگوید من واقعاً نمیفهمم چرا چنین رفتاری با فیلم میشود.
ایسنا: کمی از فضای اعتراض ها خارج شویم. «من مادر
هستم» در کل پایان بندی بسیار تلخی دارد که مخاطب را به شدت متأثر
میکند. واقعاً این همه تلخی لازم بود؟
جیرانی: بله واقعاً لازم بود. این فیلم میبایست پایان
تلخی میداشت چون اگر این پایان تلخ نبود، بدبختی حاصل از انتقام تأکید
میکنم انتقام مشخص نمیشد. ضمن آنکه با این پایان به شدت تلخ به آن
کسی که فیلم را میبیند، یادآور شوم که اگر آنطور زندگی کردی با این
فجایع رو به رو خواهی شد.
من میخواستم به خانواده هایی که شاید درصدد چنین
زندگی هایی هستند و اتفاقاً یکسری از نوکیسه ها همین طور هستند
هشدار بدهم که حاصل چنین زندگی، چنین عاقبتی میشود.
یک نکته را قبلاً یادم رفت که الان لازم است بگویم.
فیلمنامه نویس ما خودش آدم مذهبی است و اتفاقاً ایشان هم خیلی بر این
موضوع تأکید داشتند که پایان فیلم باید تلخ باشد، چون ما از اول فیلم
مدام نشان میدهیم که شخصیت ها مشروب میخورند، روابط بسیار آزاد
دارند و به هیچ چیز پایبند نیستند. در واقع ایشان هم معتقدند بودند که
در پایان فیلم هیچ یک از شخصیتهای داستان نباید رستگار شوند و گرنه
شاید از آن روابط اشتباه، تأثیر مثبتی بیرون میآمد.
ایسنا: «من مادر هستم» دو سال موفق به دریافت پروانه
نمایش نشده بود اما در همین دوره مدیریت، فیلم شما اصلاحیه خورد و
اکران شد. چند ماه قبل، زمزمه هایی میشد که یکی از شخصیت های دولت
که زیاد از او نام برده میشود، پشت فیلم شما ایستاد تا فیلم پروانه
نمایش بگیرد، واقعاً آن شخصیتِ خاص دخالتی در این امر کرد؟
جیرانی: خیر به هیچ وجه. ضمن آنکه یک چیزی در این مدت
مرا خیلی عصبانی کرد. برخی فکر میکنند هر فیلمی که در وزارت ارشاد
پروانه نمایش میگیرد و با مشکلاتی مواجه میشود پشت آن یک جریان و یا
یک فرد خاص قرار گرفته است! من با فیلمهای دیگری که با مشکل مواجه
شدند، کاری ندارم اما «من مادر هستم» کاملاً با سرمایه شخصی ساخته شده
است و هیچ فردی پشت آن نیست.

حاضریم فیلم را در یک سالن برای معترضان نمایش داده و
با آنها به گفتگو بنشینیم فیلم منطبق با گفتمان انقلاب اسلامی است
ایسنا: چرا معترضان که معتقدید فیلمتان را ندیدهاند
را برای دیدن «من مادر هستم» دعوت نکردید؟ چون من دیدم یکسری از
سینماگران در تجمع روبروی وزارت ارشاد خطاب به معترضان میگویند که اگر
فیلم را دوست ندارید، نبینید!
موسوی: همین جا رسماً اعلام میکنم ما حاضریم یک سالن
اختصاصی بگیریم و دوستان معترض مانند انصار حزب الله و دیگران را دعوت
کنیم تا در آن سالن، ابتدا فیلم را ببینند و سپس من و آقای جیرانی
بنشینیم و به پرسش هایشان پاسخ بدهیم. این هیچ اشکالی ندارد که آنها
فیلم را ببینند و نسبت به آن اشکال داشته باشند اما اینکه عده ای
بخواهند دیده یا ندیده برای اعتراض به کف خیابان بیایند، کاری به شدت
اشتباه است. ضمن آنکه باید دقت کنیم صحبت یا اعتراض باید درباره فیلم
«من مادر هستم» باشد نه درباره شخص آقای جیرانی یا سایر فیلم های دیگر
ایشان.
من با این اطمینان میگویم فیلم اخلاقی ساخته ایم و
مدعی هستم که برخلاف نظر برخی از معترضان «من مادر هستم» دقیقاً منطبق
با گفتمان انقلاب اسلامی است چون سبک زندگی غربی را به چالش میکشد.
اتفاقاً اگر قرار است دوستان در خارج از کشور درباره سبک زندگی درست
صحبت کنند، میتوانند این فیلم را برای خانواده غربی نمایش دهند و
بگویند «ببینید، این نتیجه زندگی است که شما دارید.»
«مادر هستم» یک نقد است و ما داریم دو جریان نوکیسه و
جریانی که دل داده زندگی غربی است را میکوبیم. متأسفانه در تجمع
اعتراضی که چند روز قبل جلوی وزارت ارشاد انجام شد برخی افراد می گفتند
که مشکل فیلم شما این است که اصلاً نباید این ناهنجاری ها را نشان
میدادید. در حالی که این سخن اشتباه است دوستان معترض باید به جای
نفی، نقد کنند در این شرایط اتفاقاً اگر جیرانی ها بدانند نقد میشوند
حواسشان بیشتر جمع میشود.
در هر صورت تراز ما در کشور قانون است و نباید پس از سی
و اندی سال مشکلاتمان را در کف خیابان حل کنیم. باز هم تأکید میکنم که
ما علاقه داریم معترضان و مخالفان «من مادر هستم» در یک سالن جمع شوند
و فیلم را با هم ببینیم و نقدش کنیم.
ایسنا: درباره فیلم یک نکته دیگر هم وجود دارد که آقای
رسایی که عضو شورای پروانه نمایش هستند در برنامه «هفت» به آن اشاره
کردند و آن نام فیلم است. ایشان میگفت به شما ابلاغ شده بود که باید
نام فیلم قطعاً تغییر کند و از این امر به عنوان تخلف شما نام میبرد.
موسوی: تغییر نام فیلم تنها به صورت یک پیشنهاد مطرح شد
نه به صورت یک دستورالعمل. شاید اگر به عنوان یک دستورالعمل قطعی به ما
ابلاغ شده بود که نام فیلم را تغییر دهید، نام را از «من مادر هستم»
به «من مادر نیستم» که پیشنهاد خود آقای رسایی بود، تغییر میدادیم.
اتفاقی هم نمیافتاد. اما واقعاً این تنها به عنوان یک پیشنهاد به ما
داده شد.
ایسنا: علیرغم آنکه سوالات بسیاری درباره «من مادر
هستم» وجود دارد اما در هر صورت وقت کم است و تنها به یک سوال دیگر در
بخشی که قرار است درباره «من مادر هستم» صحبت کنیم. بسنده میکنم. شاید
بتوان از بازی بسیار خوب فرهاد اصلانی، باران کوثری، هنگامه قاضیانی،
پانته آ بهرام و حبیب رضایی به عنوان اصلی ترین نقطه قوت فیلم شما
نام برد. انتخاب این ترکیب از بازیگران چگونه انجام شد؟
جیرانی: وقتی طرح 30 صفحه ای فیلم آماده شد من با
اولین فردی که برای بازی در «من مادر هستم» صحبت کردم، باران کوثری
برای نقش «آوا» بود. وقتی که خانم کوثری بازی در این نقش را پذیرفت تیم
ما به همراه خانم کوثری و با در اختیار داشتن یک طرح 30 صفحه ای
نشستیم و بازیگران را انتخاب کردیم که اتفاقاً در جمع بندی ها نظرات
ایشان هم خیلی راهگشا بود و به نوعی شاید بتوان گفت انتخاب بازیگر را
خانم کوثری انجام داد.
ما در ابتدا برای نقش «سیمین» به خانم پانتهآ بهرام
رسیدیم که آقای درمیشیان در این پیشنهاد خیلی موثر بود. برای نقش
«ناهید» باران کوثری، هنگامه قاضیانی را پیشنهاد داد و برای نقش
«نادر» هم همه مان متفق القول فکر میکردیم فرهاد اصلانی بهترین گزینه
است. پیشنهاد حبیب رضایی هم برای بازی در نقش «سعید» از دل جمع بیرون
آمد.
بخش دوم گفتگوی ایسنا با غلامرضا موسوی و فریدون جیرانی
درباره شرایط این روزهای سینمای کشور است، برههای که مخاطبان سینما
به شدت کاهش یافته اند و اغلب سینماگران ورود بیش از اندازه و کنترل
نشده سیاست به سینما را عامل این کاهش مخاطب و تولیدات بی دغدغه در
حوزه های مختلف میدانند.
در این بخش از گفتگو، موسوی
و جیرانی درباره مسائل مختلفی مانند ورود سیاست به سینما و نقاط تلاقی
این دو با یکدیگر، سینمای سرگرمی، سینمای ایدئولوژیک، فیلمهای دولتی و
فاخر، افرادی که باعث گسترش ماهواره در جامعه میشوند و از مهمتر
جناحبندی ها در سینما پس از سال 88 و چشمانداز آینده تقابل گروه
های مختلف فکری در سینما صحبت کردند.
پس از سال 88 اختلافات و دسته بندی ها در سینما به
شدت علنی شد
ایسنا: آقای موسوی! دوستان سینماگر مانند شما در این
چند ماهه اخیر مدام از ورود افسارگسیخته سیاست به سینما و تبعات منفی
اش صحبت میکنند اما در هر صورت نمیتوان منکر این شد که ورود سیاست
به هنر و مخصوصاً سینما در کنار تبعات منفی اش، برخی مزایا را هم
داشت. مثل توجه به بودجه آن و...
موسوی: بله. این درست است اما متأسفانه الان این ورود و
دخالت همان طور که اشاره کردید افسار گسیخته است نه کنترل شده و
هدفمند. یک نکته را باید تأکید کنم و آن این است که نه من و نه آقای
جیرانی آدم های وابسته به جناح یا گروه های سیاسی نیستیم گرچه ممکن
است دید سیاسی داشته باشیم که این البته هیچ اشکالی ندارد. حتی در
انتخابات سال 88 هم شما امضای من را پای هیچ گروهی نمیبینید چرا که
معتقدم شأن هنر و فرهنگ بالاتر سیاست است و هنرمند حق ندارد از جایگاهش
برای پیشبرد اهداف سیاسی استفاده ابزاری کند.
متأسفانه در شرایط فعلی سینما به عنوان یکی از هنرها به
شدت از محل ورود سیاست ضربه میخورد تا جایی که اکنون یک عده این امر
را در سر میپرورانند که اصلاً سینمای اجتماعی در نطفه خفه شود. چرا؟
چون سینمای اجتماعی انتقاد میکند.
ایسنا: پیش بینی تان از آینده ادامه این وضعیت چیست؟
جیرانی : ببینید! داستان شرایط ایران، داستانی است که
به سادگی نمیتوان آن را تحلیل کرد. اختلافات در درون جریان های
فرهنگی پس از مسائل سال 88 زیاد شد و فاصله ها را زیاد کرد. قبل از
سال 88 اختلافات در جامعه فرهنگی وجود داشت اما علنی نشده بود و در
واقع حریم ها هنوز بین جریان های مختلف وجود داشت اما پس از سال 88
اختلافات و دسته بندی ها به شدت علنی شده تا آنجا که دو طیف را مقابل
هم قرار داد. نکته مهم این است که از دل این اختلافات بخشی از مسائل
فرهنگی هم به شکل امنیتی درآمد و مسائل را بسیار تلخ تر کرد.
حال من معتقدم گذر از این اختلافات که هم ریشه سیاسی و
هم در جاهایی ریشه فرهنگی دارد بسیار سخت است. اینکه فکر کنیم جریان
های سینما پس از این اختلافات میتوانند اکنون به راحتی کنار هم
بنشینند و درباره اختلافاتشان صحبت کنند، بسیار بعید است مگر آنکه در
انتخابات آینده جریانی ایجاد شود تا هم طیف روشنفکران مسلمان در درون
خانه سینما و هم فیلمسازان بخش خصوصی در اتحادیه تهیهکنندگان و هم
افراد دیگری که در میان این دو جریان قرار دارند را کنار هم بنشاند.
متأسفانه اکنون در شرایطی
هستیم که اگر بگوییم، دولت دلش میخواسته فضای سینما را بازتر کند از
سوی عده ای به این متهم میشویم که در حال حمایت از دولت هستیم و در
مقابل اگر بگوییم دولت با برخی از رفتارها فضای سینما را بسته تر کرد،
این بار از سوی عدهی دیگری به همسویی با جریانهای مخالف متهم
میشویم! دقیقاً در حال حاضر جهت گیری ها و موضع گیری ها به شکل
سیاه و سفید درآمده است و دیگر خاکستری بودن در این میان معنا ندارد.
اتفاقاً همین امر هم یکی از دلایل ایجاد شدن مشکلاتی برای برنامه «هفت»
بود. ما در «هفت» سعی میکردیم، همیشه وسط و در بین این دو جریان
بایستیم و از این تفکر ضربه خوردیم. چون همانطور که گفتم دو جریان
انتظار دارند که موضع گیری شما مشخص، بسیار روشن و به سمت خودش باشد.
ایسنا: بسیاری از سینماگران معتقدند که ورود سیاست به
سینما باعث همه مشکلات فعلی است اما تاکنون درباره اینکه سیاست از چه
ناحیه ای به سینما ضربه میزند، کمتر صحبت شده است. آقای جیرانی شما
به عنوان یک کارگردان که سابقه همکاری طولانی را در رسانه ها دارید،
فکر میکنید این نقطه تلاقی در کجاست؟
جیرانی: در اینکه سیاست به شکل بسیار بدی وارد عرصه
فرهنگ شده است، شکی نیست. مشکل اینجاست که دوستان سیاستمدار یا سیاست
پیشه بعضاً علاقه دارند همان رفتارها و کنش و واکنش های سیاسی را در
عرصه فرهنگ پیگیری کنند در حالی که متأسفانه نمیدانند فرهنگ مانند
سیاست نیست که بتوان با فشار در آن تغییر ایجاد کرد.
تغییر در فرهنگ نیاز به زمان دارد. حتی شما اگر بیشترین
ممیزی ها را هم در این عرصه به کار بگیرید باز هم نمیتوان فرهنگ را
از دل ممیزی ها کنترل کرد. این عرصه، عرصه ای است که با تبادل نظر و
کنترل اصلاح میشود. معتقدم دوستانی که علاقه دارند دغدغه های انقلابی
و دینی از سینما بیرون بیاید (که معتقدم اتفاقاً هم لازم و هم بسیار
خوب است) باید فیلمسازان طیف خودشان را به ساخت آن فیلم ها مجاب کنند
و این کار جز با گفتگو و تبادل نظر ایجاد نمیشود.
یک نکته بسیار مهم دیگر هم
اینجا وجود دارد. عرصه فرهنگ، عرصه ای نیست که بتوان یک تفکر را با
حذف تفکر دیگر اشاعه داد.
روایت موسوی از افرادی که با فشارهای غیر منطقی به صدا
و سیما، مردم را به ماهواره ها سوق میدهند.
ایسنا: یک پرسشی را از آقای موسوی پرسیدم که دوست دارم
شما هم به آن پاسخ دهید. سینما فقط از سیاست ضربه خورده یا یک جاهایی
این اتفاق مزایایی هم برای سینما داشته است؟
جیرانی: طبیعتاً یک جاهایی سیاست به فرهنگ نفع هم
رسانده است اما در حال حاضر حضور پررنگ سیاست در عرصه فرهنگ باعث
اتفاقاتی شده است که امنیت فکری را با مشکلاتی مواجه کرده است. یک چیزی
را هم فراموش نکنید. فضای جامعه روی فیلمساز خیلی تأثیر میگذارد.
متاسفانه در هفت، هشت سال اخیر به دلیل سیاست گذاری
های اشتباه، سینمای میانه ما که در بین سینمای مبتذل و سینمای
جشنوارهای قرار میگرفت از بین رفته است. محدودیت هایی که برای این
نوع سینما میانه در سال های اخیر به وجود آمده، باعث شده سینمایی که
در آن سوی مرزها مورد توجه قرار میگیرد رشد عجیب و غریبی داشته باشد.
موسوی: لازم است اینجا به یک مشکل دیگر که فراتر از بحث
سینماست و در سالهای آینده برای فرهنگ ما بیشتر از امروز خطر آفرین
میشود هم اشاره کنم.
بسیاری از دوستان معترض به سینما و تلویزیون داخلی، نقش
شبکه های ماهواره ای را در تلاش برای تغییر فرهنگی جامعه، در نظر
نمیگیرند. به گمان من اکنون مردم به ماهواره برای دیدن اخبار روی
نمیآورند، بلکه اکثرشان به دنبال سرگرمی در شبکه های مختلف
ماهوارهای هستند. اگر امروز به سه شبکهای که بیش از همه مورد توجه
قرار میگیرند (فارسی وان، زمزمه و جِم تی وی) نگاه کنید، میبینید
که آنها بخش خبری ندارند و فقط سریال های ساده با روابطهای عجیب و
غریب را نمایش میدهند.
بگذارید یک سوال را از این دوستان که بدان ها اشاره
کردم، بپرسم: «چه کسانی و با چه رفتارهایی مردم را به سمت شبکه های
ماهواره ای هل میدهند؟» به نظر من کسانی که مدیران صدا و سیما را تحت
فشارِ بیش از حد و غیر معقول قرار میدهند، در این زمینه مقصر هستند.
واقعاً اگر منصف باشیم با این فشارها بالاخره یک جایی آدم کم میآورد
در حالی که در این شرایط و با این حجم عملکرد، اتفاقاً باید دست مدیران
صدا و سیما را به گرمی فشرد. آنها اکنون در مقابل این همه شبکه
ماهواره ای که سعی میکنند خوراکی برای سرگرمی خانواده ایرانی فراهم
کنند، ایستادهاند و مدام هم انتقاد میشنوند.
واقعاً فکر میکنم اگر هر کس جای مدیران صدا و سیما
باشد هر روز میترسد که اگر فلان سریال را نمایش دهد، یکی از طیف های
مختلف به او اعتراض میکنند. طبیعتاً وقتی یکسری تلویزیون و سینمای با
اخلاق این کشور را زیر سوال میبرند، معلوم است که افرادی که در جامعه
هستند سعی میکنند سرگرمی شان را از جای دیگری تأمین کنند. اما
متأسفانه دوستان معترض اصلاً به این موضوع فکر نمیکنند و به آن توجهی
نمیکنند. یکبار از خودمان بپرسیم چه شد که استفاده از ماهواره آنقدر
زیاد شد؟ چه شد که خانواده سنتی ایرانی سرگرمی اش را از ماهواره
میگیرد؟
ایسنا: به نظر میرسد دیگر نمیتوان جلوی گسترش شبکه
های ماهواره ای را گرفت. در حالی که میتوان در جهت مقابله با آن
سرگرمی سازی کرد؛ هم مقابله و هم تهیه خوراک.
موسوی: بله. من هم معتقدم هیچ کس نمیتواند جلوی
ماهواره را با این رشدی که دارد، بگیرد اما ما امروز عملاً داریم
فرهنگمان را دو دستی تقدیم شبکه های ماهواره ای میکنیم. خودتان
شرایط را مشاهده کنید. ما الان افتخار سینمایمان این است که بهترین
فیلمش 500 هزار تماشاگر دارد! واقعاً این همه یقه پاره کردن برای 100
یا 200 هزار نفر شوخی است!
اما چه کنیم؟ خب طبیعی است که معترضان فعلی هم دوست
دارند در سینما آنچه را که دوست دارند را ببینند. معتقدم دوستان معترض
برای فیلمسازان طیف خودشان خوراک تهیه کنند تا آنها هم فیلم های مدنظر
را بسازند.
جیرانی: بگذارید من صحبت های آقای موسوی را تکمیل کنم.
واقعاً اگر سینما را از معیار سرگرمی ببینیم تازه وارد
یک فضای طبیعی برای حیات سینما میشویم. متأسفانه ما اکنون سینمای کشور
را به عنوان یک سرگرمی نگاه نمیکنیم. دقیقاً به همین دلیل است که
اکنون خانواده ها از سینما لذتی نمیبرند و حاضر نیستند برای آن پولی
پرداخت کنند و در نتیجه مخاطب ما به شدت کاهش پیدا کرده است.
شاید برخی چندین و چند عامل را برای این کاهش مخاطب در
سالهای اخیر بشمارند اما معتقدم علت اصلی این ریزش مخاطب در یکی دو دهه
اخیر و روند نزولی و با شیب تند آن این است که ما وجه سرگرمی سینما را
از دست داده ایم و دیگر سینما برای خانواده سرگرم کننده نیست. اگر
دقت کنید اکنون هم وقتی فیلمی سرگرمکننده ساخته میشود مردم به سینما
میروند. در هر صورت شما در این سینما فیلمی مانند «اخراجیها 1» را
دارید که توانست مردم را سرگرم کند و فروش خوبی هم داشت. این یک معادله
کاملاً مشخص است.
اما ما متأسفانه سرگرمی را با سیاست قاطی کردیم و به
همه چیز یک برچسب ایدئولوژیک زدیم. درست است که ما یک کشور ایدئولوژیک
هستیم و باید هم سینمای ایدئولوژیک داشته باشیم و آن را تقویت کنیم اما
این بدان معنا نیست که باید سینمای سرگرمی حذف شود تا سینمای
ایدئولوژیک رشد کند. اتفاقاً معتقدم اگر سینمای سرگرمی ما مانند سینمای
سرگرمی هند یا آمریکا (با معیارهای اخلاقی خودمان) تقویت شده بود، آن
وقت آن سینما از دل خودش سینمای سیاسی، مذهبی، ملی و... را در
میآورد. اتفاقاً دیگر نیازی نبود که دولت برای ساخت بعضی از فیلمها
با موضوعات ملی یا ایدئولوژیک و یا حتی استراتژیک، هزینه های آنچنانی
کند. آن موقع بخش خصوصی وارد این جریان میشد.
ایسنا: فکر میکنم تا حدی مشکل آنجاست که بسیاری از
مدیران، سینمای عامه پسند را با آنچه قبل از انقلاب بوده یا سینمایی
که به سمت ابتذال میرود، تعبیر میکنند.
جیرانی: ببینید! ما اول باید سینمای عامه پسند را شکل
دهیم و آن وقت میبینیم که هم تماشاگر بهتر به سینما میآید و هم آن
نوع سینما از دل خودش ابتذال را کنار میگذارد. اگر دوستان دقت کنند
قبل از سال 48 سینمای ما با فیلم های بعضاً مبتذلی دست و پنجه نرم
میکرد اما از سال 48 به بعد سینمای موج نو که میخواست آن روند قبلی
را کنار بزند و حرف های جدی را مطرح کند رو آمد. اتفاقاً آن سینمای
موج نو از دل بخش خصوصی سر درآورد. اما الان ببینید سینما طوری مدیریت
شده است که بخش خصوصی کمتر جرأت میکند به سمت مسائل جدی و مهمی که جای
مطرح کردن دارد، برود.
شاید برخی بگویند پس منافع ملی این وسط چه میشود؟ یا
اینکه دولت وظیفه دارد فیلمهایی بسازد در جهت منافع ملی و مسائل
استراتژیک کشور. این حرف ها درست اما من میگویم باید سینمای میانه و
سرگرمی رشد کند و این رشد کردن هیچ منافاتی با اینکه فیلمسازان باید
منافع ملی را در نظر بگیرند، ندارد. در شرایطی که سینمای میانه و متکی
به مخاطب رشد کند (مانند آنچه که در هند و آمریکا اتفاق افتاد) فیلم
انتقادی، سرگرمی، سیاسی و... هم ساخته میشود چون مخاطب گسترده
سینمارو آن موقع چنین چیزی را طلب میکند اما آن وقت دیگر فیلمساز نه
تنها نمیخواهد بلکه نمیتواند پایش را یک قدم از منافع ملی آن طرفتر
بگذارد چون سر و کارش با مخاطب است.
ایسنا: در حالی که تصور عمومی الان این است که بخش
خصوصی برای مخاطب فیلم میسازد و بخش عمومی برای منافع ملی، موضوعات
ایدئولوژیک و مسائل استراتژیک.
موسوی: یک نکته را یادمان باشد. وقتی عادت سینما رفتن
در جامعه ای از بین میرود حتی اگر دولت بهترین و با کیفیت ترین فیلم
را هم بسازد و مردم عادت به سینما رفتن نداشته باشند آن فیلم ها را هم
نخواهند دید حتی اگر بلیت مجانی به آنها بدهند.
متأسفانه اکنون بخش خصوصی ما روز به روز ضعیف تر
میشود و دولتی ها هم به دو شکل فیلم میسازند. تعدادی از فیلمهای
بخش دولتی برای این ساخته میشوند که به اقتصاد برخی از دوستانِ فعلی
شان کمک کنند و تعدادی دیگر هم با صفت «فاخر» شروع به ساختن میشوند که
سر و صداها و انتقادهایی که در جامعه نسبت به عملکردشان وجود دارد را
رفع کنند. مثلاً گروه معترضی به فلان مدیر میگوید پس شما درباره تاریخ
معاصر کشور چه کردید؟! مدیر دستور میدهد فلان فیلم فاخر درباره فلان
برهه تاریخی ساخته شود!
حالا ببینید آیا هر دو شکل ساخت فیلم دولتی فروشی
دارند؟ واقعاً بیایید یک بررسی کنید چند فیلم در بخش دولتی در سالهای
گذشته سینما ساخته شده و فروش کرده است؟ حتی بسیاری از آنها هزینه
تبلیغاتشان را هم در نیاورده اند.