دكتر هوشنگ كاووسي بدون هيچ درنگي با تاريخ سينماي نقدنويسي در
ايران عجين شده و بخشي از تاريخ نقدنويسي براي سينماست. هر چند
طغرل افشار (1335-1312) با نخستين نقدهايش با ابتذال در سينما
مبارزه كرد، اما كاووسي كوشيد نقدهايي بنويسد و بگويد كه نقد،
تعريف كردن داستان فيلم نيست به همين خاطر نقد صناعتي و نقد ذوقي
را ابداع و توسعه داد. او به اتفاق فرخ غفاري (1385-1300) و هژير
داريوش از پيشگامان نقدنويسي جديد سينماي ايران بودند. نخستين نقد
او بر «لغزش» (1332) بود. در طول سالها و حتي پس از انقلاب ابداع
واژه تركيبي «فيلمفارسي»
اش براي كوبيدن هر فيلم به كار رفت و ميرود. حداقل 6 دهه در عرصه
نوشتار سينمايي دخيل بود و نوشته
هايش
بعد
از انقلاب تنها در مجله «فيلم» چاپ ميشد. تا آخرين لحظات زندگي
دست از قلم نكشيد و حافظه اش در يادآوري تاريخ سينما مثال زدني و
حيرت آور بود.

دكتر هوشنگ كاووسي با نام اصلي، امير هوشنگ كاووسي فارغ
التحصيل مدرسه سينمايي ايدك و دانشگاه سوربن فرانسه، صاحب امتياز،
مدير مسؤول و سردبير مجله هنر و سينما، معاون اداره كل امور
سينمايي و رئيس اداره نمايش وزارت فرهنگ و هنر در 1345. نويسنده،
تهيهكننده و مجري برنامه سينمايي تصويرها و سايه ها در سال 1354،
دبير جشنواره فيلم جوانان آسيا (1355)، كارشناس رسمي سينما در
وزارت دادگستري و مدير خانه فرهنگ فيلم در سال 1356، در سال 1333
به فيلمسازي رو آورد و چون «ماجراي زندگي » (نصرتالله محتشم 1333)
با ذائقه اش سازگار نبود و حدود 17 آهنگ و ترانه داشت، ناتمام
گذاشت، اما سال 1335 فيلم «هفده روز به اعدام» را ساخت كه در گيشه
با شكست رو به رو شد. دومين كارش «خانه كنار دريا» (1348) بود كه
آن هم مورد توجه قرار نگرفت در «تار عنكبوت» (1342) و «بيتا»
(1351) بازيگر بود.
رويكردش عمدتاً تاريخ سينما و تمركز نوشته هايش روي آن بود. نقد
او معطوف به تحليل فيلم بود او علاوه بر دادن اطلاعات درباره فيلم
به صنايع هنري آن، تكنيك بازيگري، دكوپاژ، نور، دوربين و حتي
كاركرد لوكيشن در روايت فيلم توجه ميكرد. او در هر نقدش همه عناصر
ارائه شده اش را توضيح ميداد تا خواننده دنبال معنايابي آن
اصطلاحات نگردد.
جدال قلمي او با فرخ غفاري و بعد نوشتن درباره «چهارراه حوادث»
(ساموئل خاچيكيان) از طولاني ترين نوشته ها درباره سينما، تلقي
از فيلم و سرسختي كاووسي در ارائه اينكه سينما جدي است و فضايش
بايد روشنگر و روشنفكرانه باشد و فيلمساز بايد علاوه بر فرهنگ
سينما، تكنيك و عملكرد آن را بشناسد، نمونه اي از اين جدل قلمي
اند، اما كاووسي كه از نظر تئوريك و آموزش، استادي مسلم در عرصه
دانش سينمايي بود، نتوانست اين دانش را عملاً در سينما ارائه دهد و
فيلمهايش مورد توجه مخاطبان خاص و عام قرار نگرفت. در شرايطي در
فرانسه كه او آنجا درس خوانده بود افرادي چون فرانسوا تروفو، ژان
لوك گودار و كلود شابرول كه از كايه دو سينما (دفترهاي سينما) آغاز
كرده بود به سينما آمدند و فيلمهايي ساختند كه هر كدام ارزش هاي
ويژه خود را دارند. آنان از نوشتن درباره سينما عمداً به فيلمسازي
آمدند، اما كاووسي نيامد و فيلمسازي را رها كرد. البته دلايل
بسياري دارد چون سينماي ما آن زمان از منظر استوديو، وسايل ساخت و
دانش سينمايي ضعيف بود. يكي از دلايل درگيري قلمي با فرخ غفاري (كه
نقش مهمي در سينماي ايران داشت) اين بود كه غفاري ميكوشيد بين
سينماي عامهگرا و سينماي جدي و روشنفكرانه پلي بزند (چون فيلمهاي
جنوب شهر و شب قوزي)، اما كاووسي با قدرت، هرگونه حركت براي سينماي
سهل و آسان را ميكوبيد. در پروسه زندگي اين سر سختي اش باعث
كدورت ها و دشمني هاي بسياري شد، اما او تا دم مرگ از اين سر
سختي دست نكشيد!
نقد فيلم ها، يادداشت هاي دكتر كاووسي عمدتاً در مجلات روشنفكر
بعد فردوسي و سرانجام نگين به چاپ ميرسيد. پس از تأسيس مجله اش
(هنر و سينما) تمام فعاليت نوشتاري خود را در آن متمركز كرد. از
گذشته در ميان منتقدان گروهي نميدانستند چه بايد بگويند، گروهي
نميدانستند چگونه بگويند، گروهي به آنچه ميگفتند عمل نميكردند و
آن معدود منتقداني هم كه گاه ميدانستند بايد چه بگويند و چگونه
بگويند، آنچه ميگفتند نميتوانست سينماي ايران را در بيرون كردن
از تنگنايي كه در آن گرفتار بوده به طور جدي مساعدت كند. دكتر
كاووسي از كساني بود كه ميكوشيد سينما از راه سهل انگاري، ساده
انگاري و عدم ارائه فرهنگي سينمايي و درخور به دور افتد و سينما
بتواند فرهنگ تصويري تماشاگران را ارتقاء دهد.
كاووسي پس از مراجعت از فرانسه پايه هاي نقد نظري و عملي را با
نوشته هاي خود پيريزي ميكند. پس از توليد «طوفان زندگي» (1327)
است كه سينماي ايران از فترت بيرون ميآيد و دوران جديدي را آغاز
ميكند. فرخ غفاري، طغرل افشار و دكتر كاووسي وارد ميدان نقدنويسي
ميشوند و هركدام ديدگاه خاص خود را دارند كه نظرگاه كاووسي سخت
گيرانه است. اينجاست كه گفته ميشود نقد هر فيلم مستلزم پاسخ دادن
به مقولهاي است كه موضوع و مضمون فيلم است. در اين نقد ديدگاه
منتقد درباره موضوع مورد نقد بايد توضيح داده شود و كاووسي پيوسته
در نقدهايش حواشي و توضيحات بسياري را مينوشت. دكتر كاووسي گفت:
«يك كارگردان حقيقي سينما نميتواند نكات مربوط به مسئوليت فني
فيلم را از خود سلب كرده متوجه ديگران سازد، ولي همه جا بايد
مواظب اثرش باشد.»
كاووسي اغلب به بهانه نقد فيلمها به معرفي كارگردان ميپرداخت و
گاه هم حرف هاي فيلمساز درباره فيلمش را نقد ميكرد. شايد يكي از
دلايلي كه كاووسي اينگونه بي رحمانه به سينماي آن دوره يورش
ميبرد، مقايسه سينماي ايران آن دوره با سينماي فرانسه بوده است.
دكتر كاووسي در 6 دهه در سينماي نوشتاري، تاريخ سينما، تدريس،
روزنامه نگاري سردبيري نشريه، سمت هاي گوناگون دولتي، حضور
پرتواني داشته است. او در شرايطي درگذشت كه هيچگاه از سرسختي خود
در مواجهه با سينماي عامه گرا عقب نشيني نكرد و در اين مسير
دشمني ها، كدورت ها و كينه توزي هايي را براي خود سامان داد.
نویسنده: حسین گیتی