در حالي كه نزديك به يك دهه از تعطيلي جلسات نمايش فيلم فيلمخانه ملي
ايران ميگذرد، هفته گذشته خبر رسيد فيلمهاي فيلمخانه در روسيه و توسط
مُس فيلم ترميم خواهد شد.
هفته گذشته و در روزهايي كه رئيس سازمان سينمايي در روسيه به سر
ميبرد، خبري منتشر شد كه حكايت از ترميم فيلمهاي فيلمخانه ملي ايران
توسط مس فيلم داشت. به اين ترتيب پس از سالها از فيلمخانه ملي ايران در
يك خبر رسمي نام برده شد. خبر ترميم فيلم هاي فيلمخانه در شرايطي كه
نزديك به يك دهه است برنامه نمايش فيلمهاي فيلمخانه تعطيل شده است در
نوع خود جالب توجه است. با وجود تعطيلي جلسات نمايش فيلم، فيلمخانه ملي
ايران در طول اين سالها همچنان به فعاليت خود ادامه داده است. مخاطبان
و علاقهمندان پيگير جلسات نمايش فيلم فيلمخانه ملي، به خاطر دارند كه
در آخرين دوره هاي اين جلسات، اصطلاحاً كفگير مسئولان و برنامهريزان
فيلمخانه ملي به ته ديگ خورده بود و اغلب فيلمهاي به نمايش درآمده
تكراري يا بسيار ضعيف بودند. اتفاقي كه باعث شد در دهه 80 از مخاطبان
جلسات نمايش فيلم فيلمخانه ملي ايران كاسته شود، به طوري كه وقتي اين
جلسات تعطيل شد، كمتر كسي نسبت به اين اتفاق اعتراض كرد.

سابقه تشكيل كانون فيلم به سال هاي دور بازميگردد به دهه هاي سي و
چهل. هنگامي كه فرخ غفاري پس از همكاري با هانري لانگلوا در سينما تك
پاريس به ايران بازگشت و تصميم گرفت در ايران كانون فيلم به راه
بيندازد. كانون فيلمي كه در دهه چهل علاقهمندان سينما در جلسات نمايش
فيلمش حاضر ميشدند. مسعود كيميايي و بهرام بيضايي در سال هاي جواني و
دوراني كه هنوز فيلمساز نشده بودند از علاقهمندان پروپاقرص جلسات
كانون فيلم بودند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، جلسات كانون فيلم به
همت امور فرهنگي بنياد مستضعفان برگزار ميشد و از اواخر دهه 60 و پس
از تعطيلي اين جلسات، فيلمخانه ملي ايران آغاز به كار كرد. ابتدا سينما
شهر قصه ميزبان علاقهمندان فيلم هاي كلاسيك بود و پس از سوختن سينما
آزادي و از بين رفتن سينما شهر قصه كه جنب سينما آزادي بود، سينما صحرا
ميزبان جلسات نمايش فيلم فيلمخانه ملي شد. و حالا يك دهه است كه خبري
از جلسات نمايش فيلم، فيلمخانه ملي نيست. در گذشته دسترسي علاقهمندان
سينما به فيلمهاي مهم تاريخ سينما بسيار دشوار بود و حالا در عصر دي
وي دي، كمتر اغلب فيلم ها در دسترس به نظر ميرسند و به همين دليل
گنجينه هاي فيلمخانهاي حالا در آرشيو خانگي علاقه مندان جدي سينما
به چشم ميخورد. به همين دليل برخي اعتقاد دارند كه ديگر خلأ برگزار
نشدن جلسات نمايش فيلم فيلمخانه ملي چندان محسوس نيست. در اين رابطه با
تعدادي از منتقدان و اهالي سينما گفتگو كردهايم.
خسرو دهقان: تماشاي فيلم در فيلمخانه مثل ديدن فوتبال در استاديوم است
خسرو دهقان ميگويد: تكنولوژي در تمام دنيا مسير زندگي را عوض ميكند
در سينما هم وضعيت اينگونه است، اما آنچه كه مسلم است بايد يكسري سنت
ها را از گذشته حفظ كنيم و بر بقاي آن پافشاري داشته باشيم.
دهقان به خبرنگار «باني فيلم» توضيح ميدهد: فوتبال در تمام دنيا از
شبكه هاي مختلف تلويزيون پخش ميشود اما ميبينيم كه مردم همچنان براي
رفتن به استاديوم شور و شوق زيادي دارند. آيا پخش فوتبال از تلويزيون
به معني اين است كه بايد استاديوم را تعطيل كنيم؟ يا مثال ديگر در برخي
شبكه هاي تلويزيون تله تئاتر براي مخاطبان نمايش داده ميشود آيا اين
به معني اين است كه سنت تئاتر و تئاتر تماشا كردن بايد از بين برود؟ من
فكر ميكنم اين دو مقوله دو واژه مجزاست.
وي در بخش ديگري از صحبت خود با اشاره به تأسف آور بودن سياست وزارت
ارشاد ميگويد: واقعاً غبطه ميخوريم از اينكه اين مكان طي اين ساليان
به روي سينماي ايران بسته بوده البته ميدانم كه خانم لادن طاهري و
افرادي كه در آنجا كار ميكنند بسيار جدي به اين مقوله نگاه ميكنند و
تلاش دارند چراغ فيلمخانه را براي سينماي ايران روشن نگاه دارند اما در
هر صورت فيلمخانه بايد درش به روي اهالي سينما و عموم باز باشد در
آرزوي بازگشايي اين مكان خواهيم بود. همانطور كه لطف ديدن فوتبال در
استاديوم چيز ديگري است ديدن فيلم بر پرده عريض سينما لطف ديگري دارد.
پرويز نوري: فيلمخانه مخاطب پروپاقرص خود را دارد
پرويز نوري منتقد با سابقه سينماي ايران در دسترس بودن فيلمهاي روز
دنيا و همچنين ايران را دليلي بر نديدن فيلم در فيلمخانه ملي نميداند
و ميگويد: آنچه كه ما در قالب فيلم در سينما ميبينيم كاملاً متفاوت
از آن چيزي است كه به صورت
DVD
در صفحه تلويزيون ميبينيم.
نوري به خبرنگار «باني فيلم» توضيح ميدهد: شكل، كيفيت و تركيب يك فيلم
در صفحه تلويزيون به صورت
DVD
بسيار پايين ميآيد اما بر پرده عريض سينما فيلم ديدن تأثير بيشتري بر
مخاطب دارد. وي ادامه ميدهد: واقعاً حيف است كه ميبينيم اين مكان مدت
هاست براي سينماي ايران فعاليت خاصي ندارد. شما نگاه كنيد به موزه
سينمايي در كشور آمريكا و سينما تك فرانسه؛ اين مكان ها هميشه براي
دوستداران سينماي آنجا پابرجاست، علي رغم اينكه
DVD
فيلمها در اين كشورها كاملاً موجود است اما ميبينيم اين مكان ها
همچنان مشتري هاي خاص خود را دارند و هواداران فيلمسازان بزرگ،
فيلمهايشان را در اين مكان ميبينند. براي سينماي ايران هم اين محل
ها لازم و ضروري است و وقتي هم برقرار نباشد اين مسئله كاملاً مشهود
است.
بهنام بهزادي: هيچ چيزي جاي تماشاي فيلم بر پرده بزرگ سينما را
نميگيرد
بهنام بهزادي نيز مهمترين دليل وجودي فيلمخانه براي سينماي ايران را
رويكرد آرشيوي و نگهداري آثار سينمايي برميشمرد و ميگويد: فيلمخانه
گنجينه مهم فرهنگي است. بسياري از آثار بزرگ دنيا در فيلمخانه نگهداري
ميشود شايد اين آثار لزوماً ارزش هنري نداشته باشد اما اين فيلم ها
ارزش تاريخي مهمي دارند. يكسري نكات كليدي در اين فيلم ها را ميتوان
ديد و مورد بررسي قرار داد و حتي استفاده كرد.
بهزادي به خبرنگار «باني فيلم» توضيح ميدهد: به عنوان مثال كسي كه
معماري شهري بافت خيابان ها و رفت و آمد مردم در دهه خاصي را مد نظر
دارد با ديدن اين فيلمها در فيلمخانه به مقصود خود ميرسد.
كارگردان «قاعده تصادف» با اشاره به اينكه نگهداري همه فيلم ها در
فيلمخانه امري لازم و ضروري به نظر ميرسد ميگويد: اما ديدن فيلم بر
پرده عريض سينما و در حال و هواي سينما قرار گرفتن همواره لطف عجيبي
داشته و خواهد داشت و به هيچ عنوان جايگزيني براي آن پيدا نميشود. لذا
نگهداري فيلمهاي سينما در اين مكان ارزش دو چندان پيدا ميكند و گويا
معمولش هم اين است كه فيلم ها به صورت منحصر به فرد و آپارات نرفته به
اين مكان فرستاده ميشود تا كيفيت نسخه اصلي كاملاً حفظ شود.
وي همچنين درخصوص اينكه چرا اين مكان فعاليتي در سالهاي گذشته نداشته
و آيا اين مسئله جاي بحث دارد، ميگويد: تا جايي كه من اطلاع دارم
دوستان فعال در اين مجموعه درگير سازماندهي و ترميم نسخه هاي قديمي
فيلمها هستند و اينكه چرا اين محل فعاليتي ندارد به سياست مديريت
سينما برميگردد كه چه رويكردي داشته باشد. جداي از مسائل فني،
احتمالاً يكي از دلايل اين مسئله اين ميتواند باشد كه شايد در اين
سال هاي اخير مديران سينمايي نظر خوبي به آثار دوران گذشته نداشتند،
اما در هر صورت شخصاً دلم براي هر پاتوق سينمايي تنگ شده و از هرگونه
پاتوق فرهنگي استقبال ميكنم. احساس ميكنم پاتوق هاي فرهنگي صرفاً
جايي نيست كه برويم در اين مكان فيلم ببينيم. منشأ اتفاقات بزرگ فرهنگي
از اين محل ها است.
مجيد برزگر: سينما دوستان پاتوق فرهنگي ميخواهند
مجيد برزگر با اشاره به اين موضوع كه در دوران دانشجويي عضو فيلمخانه
بوده و در سينما صحرا مرور فيلمهاي كلاسيك را ميديده ميگويد: شايد
سهلالوصول بودن فيلمها و اينكه امروز فيلمها با كيفيت مناسب در
صفحات تلويزيوني عظيم به نمايش درميآيد از دلايلي شده كه فعاليت
فيلمخانه را كمرنگ تر ببينيم.
او به «باني فيلم» توضيح ميدهد: گويا فيلمخانه در حال حاضر وظيفه جمع
آوري نسخه هاي فيلمها را دارد اما اينكه مسئوليت نگهداري چه
فيلمهايي را برعهده دارند را نميدانم. چرا كه شخصاً دو فيلم در
سينماي ايران ساختم كه از سوي اين مركز هيچ درخواستي براي نگهداري اين
فيلم ها نداشتم.
وي در بخش ديگري از صحبت خود ميگويد: مخاطبان فيلمخانه مخاطباني خاص
هستند كه بايد علاقهمند به سينما باشند. به عنوان مثال ديدن فيلمي چون
«همشهري كين» بعد از چند بار، تنها براي علاقهمند به سينما جذاب است
كه بخواهد اين فيلم را بر پرده عريض سينما ببيند.
وي ادامه ميدهد: داشتن مكاني تحت عنوان پاتوق فرهنگي براي علاقهمندان
سينما امري لازم و ضروري است و اين وظيفه مسؤول دولتي سينما است كه
تلاش كند فيلمخانه ملي فعال باشد والا اكثر مخاطبان امروز سينما
فيلمهاي روز دنيا را در آرشيوهاي بزرگ خود دارند، اما آنچه كه به
سينما رونق ميبخشد حضور من فيلمساز جوان در كنار منتقدان قديمي و
گذشته و اتفاقات فرهنگي كه در اين پاتوقها شكل ميگيرد، است. او اضافه
ميكند: به نظر ميآيد مسئولان نميخواهند چنين مكانهايي درش به روي
اهالي فرهنگ و هنر باز شود. چرا كه ميبينم امروز بسياري از اين
محلهاي فرهنگي تعطيل ميشود، اما اينكه مخاطب اين مكان سر از كجا
درميآورد بحث ديگري است.