با در نظر گرفتن اینکه سینما وقتی فروش می کند این
فروش به چند قسمت تقسیم می شود. از کل فروش بلیط 2 درصد به عنوان
کمک به هنرمندان متعلق به ارشاد اسلامی است که از اواخر تابستان
سال 84 به خاطر حسن توجه اداره کل نظارت و
ارزشیابی سینمای حرفه ای این 2 درصد حذف شد. 5 درصد از فروش بلیط
فیلم های ایرانی و 25 درصد از فیلم های خارجی به عنوان عوارض
شهرداری از کل فروش به شهرداری تعلق می گیرد. به عنوان مثال اگر یک
فیلم یک میلیون تومان فروش داشته باشد اگر فیلم مورد نظر ایرانی
باشد؛ 50 هزار تومان و و اگر خارجی باشد 250 هزار تومان متعلق به
شهرداری است. چاپ بلیط را به شرکت سهامی چاپخانه های دولتی ایران
در تهران سفارش می دهیم. یعنی برای یک فیلم ایرانی 10 درصد و برای
فیلم خارجی 30 درصد از فروشش برای این هزینه ها صرف می شود. مابقی
به دو قسمت تقسیم می شود؛ 50 درصد متعلق به صاحب فیلم و 50 درصد
متعلق به صاحب سینماست. با درنظر گرفتن اینکه در سال 84 متوسط
مخاطب سینما 70 و بهای بلیط 500 تومان است. متوسط کل فروش روزانه
40 هزار تومان می شود. که 5 هزار تومان در اول کار برای درصدها
صرف می شود. مابقی 35 هزار تومان می باشد که آن هم نصف می شود.
روزانه به طور متوسط در فیلم ایرانی برای ما 17500 تومان می ماند
که 35 و 40 هزار تومان روزانه هزینه برق آب، تلفن ، بیمه و هزینه
کارگران سینما است. به این خاطر است که حداقل هر ماه یک یا دو
سینما در کشور تعطیل می شود.
به نظر شما این امر به خاطر کیفیت فیلم هاست؟ یعنی فیلم خوب تولید
نمی شودیا اینکه مردم دیگر سینما را به عنوان تفریح قبول نمی کنند؟
ابی زاده: علت اصلی رکود سینما در یک چیز خلاصه نمی شود. فاکتورهای
گوناگون دست به دست هم داده و سینما را با این معضل اساسی مواجه
کرده اند. به نظر من عمده ترین مشکل سینما، کمبود فیلم و تکراری
بودن آنهاست. باید فیلم هایی که تولید می شوند، برای سلیقه های
متفاوت مطلوب باشند و مختص یک قشر نباشند. تا هر فیلم بتواند مخاطب
خودش را در سینما پیدا کند. فیلم ها باید پلیسی، جنگی، کمدی، اکشن،
خانوادگی، هنری و... باشند. ولی محتوای اکثر فیلم ها در قالب
سینمای خانوادگی است که به اصطلاح، به این فیلم ها فیلم های لوژی
می گویند. چون خانواده ها در لژ می نشینند و به آنها تماشا می
کنند. هم اکنون اکثر فیلم ها حالتی خانوادگی دارند. اگر شخصی علاقه
ای به دیدن فیلم های پلیسی داشته باشد، نمی تواند جذب این قبیل
فیلم ها شود. به نظر من با هرکدام از سینماداران دیگر نیز صحبت
کنید، صحبت مرا تأیید خواهند کرد.
اگر ما بیاییم و در حیطه های دیگر فیلم بسازیم که حرف های تازه ای
داشته باشد، مثل فیلم «مارمولک» باز هم در سینما رکورد شکسته می
شود؟
ابی زاده: وقتی سینما در رکود عظیمی غرق است فیلمی مثل مارمولک
سینما را تکان داد و باعث رکوردزنی شد. بعد از انقلاب هیچ فیلمی
مثل مارمولک در ایران فروش نداشت با اینکه آمار قبل از انقلاب در
دست نیست ولی فکر می کنم باز هم نمی توانست رکورد مارمولک را
بشکند. هر چند که در اکثر شهرهای ایران این فیلم اکران شد. ما هم
برای نمایش این فیلم قرارداد بسته بودیم ولی همان طور که عرض کردم
فاکتورها مختلف هستند؛ یکی از این فاکتورها ضعف مدیریت قبلی ارشاد
اسلامی بود که نتوانست این کار را انجام دهد. من به عنوان یک
سینمادار قرارداد این فیلم را امضا کرده بودم. وقتی به فیلمی که در
پایتخت ما مجوز داده شده و در پایتخت این فیلم اکران شده است چرا
در اردبیل نباید اکران می شد؟ آقای دکتر امانی به چه دلیل اجازه
اکران این فیلم را ندادند؟ کتباً اعلام نکردند ولی به طور شفاهی
اجازه ندادند. به ما گفتند با دادن وام بلاعوض و... تلافی می کنم
که این کار را هم انجام ندادند. فاکتور دوم که به نظر من دست کمی
از فاکتور اول ندارد، ویدئو کلوپ ها هستند. فیلمی که پروانه نمایش
می گیرد؛ اداره کل نظارت و ارزشیابی سینمای حرفه ای 2 سال مجوز
اکران برای پروانه نمایش اکران برای سینمای قرارداد کننده فیلم می
دهد.
بعد از 2 سال تهیه کننده یا شرکت سازنده فیلم می
تواند آن را تمدید کند. ما شاهد بودیم تا قبل از سال 80، فیلمی که
دو سال پروانه نمایش در سینما می گرفت در هیچ جا اجازه پخش نداشت و
صرفاً مخصوص سینما بود ولی الان فیلمی که پروانه نمایش برای سینما
گرفته قبل از اتمام اکران در سینما، در ویدئو کلوپ موجود است؛ چه
از طریق شبکه های قاچاق چه از طریق شبکه های مجاز. خود تهیه کننده
با مراکز رسانه های تصویری قرارداد می بندد و فیلم خودش را به آنها
می فروشد. من در فروردین سال 84 فیلمی به نام «شاخه گلی برای عروس»
را اکران کردم. پروانه نمایش این فیلم در اول فروردین صادر شده
بود. یعنی 31 روز بود که برای این فیلم اجازه اکران داده شده بود و
از اول فروردین هم در سینماهای تهران اکران می شد و در اردبیل
همزمان با تهران این فیلم روی پرده رفت. هنوز این فیلم بر روی پرده
بود که من به صورت تصادفی در ویدئو کلوپ دیدم که
CD
این فیلم را به صورت مجاز پخش می کردند. قطعاً در چنین شرایطی با
پرداخت هزینه 200 تومان می تواند این
CD
را تهیه کند. اگر یک خانواده ایرانی به طور متوسط چهار نفره
بخواهند در یک سینمای درجه 2 که بهای بلیط آن 500 تومان است به
تماشای فیلم بپردازند کل هزینه ای که خرج می کنند حدوداً 5000
تومان می شود. این خانواده با پرداخت 200 تومان در خانه شان به
تماشای فیلم می پردازند. اگر الان سینماها کار می کنند به خاطر
افرادی است که علاقه به سینما دارند و عاشق آن هستند؛ چه بیننده و
چه سینمادار.
کیفیت سینما تا چه اندازه بر مخاطب سینما تأثیرگذار است؟
ابی زاده: صددرصد تأثیر دارد. سینما قدس در سال 1350 تأسیس شده
است. یعنی یک سینمای 35 ساله است. صندلی، تجهیزات و... همه مال 35
سال پیش است. اما حدود دو سال پیش به سالن ها و... رنگ زده شده
است. حالا می بینیم که کیفیت سالن و صندلی سینماهایی مثل لاله و
حافظ که تازه تأسیس شده اند، چندان حائز اهمیت نبوده است. به نظر
من مهمترین عامل خود فیلم است. فیلمی مثل «مکس»، درست است که در
اردبیل مخاطب چندانی نداشت ولی در تهران رکورد زد. من با خانواده
ام در سینما قدس تهران برای فیلم مکس رفتیم و آقای شایسته نامه
نوشتند که ما فیلم را در سینما قدس ببینیم. سأنس ده شب، در سینمایی
که ظرفیت 1000 نفر را داشت؛ برای ما 3 نفر، جا پیدا نشد. به خاطر
اینکه با آقای شایسته همکار بودیم برای ما از دفتر 3 تا صندلی
معمولی آوردند و ما نشستیم و فیلم را تماشا کردیم. بعداً که با
مدیر و صاحب سینما صحبت کردیم، گفتند که الان حدود 45 روز است که
این فیلم در حال اکران است و هر روز سینما به این شکل پر می شود.
جای سوال دارد فیلمی که همزمان با تهران در اردبیل اکران می شود
مثل «چهارشنبه سوری» چرا در تهران با استقبال مواجه می شود ولی در
اینجا نه؟
ابی زاده: در تهران خانواده ها در طول سال به دفعات به سینما می
روند ولی در شهرستانها اکثر مخاطبان فیلم ها جوانان هستند. جوانان
وقتی به فیلم های اکشن نگاه می کنند خیلی راضی ترند؛ فیلم هایی مثل
شبیخون، زخمی، گروگان، جوانمرد با بازی جمشید هاشم پور. آقای هاشم
پور باعث رونق سینماهای شهرستان می شد. آماری که عرض کردم 80 درصد
این آمار را فیلم های اکشن تشکیل می داد. ولی امروزه می گویند که
این قبیل فیلم ها بدآموزی دارد. مثلاً در فیلم سارای آماری که بعد
از انقلاب داریم تکمیل ترین ظرفیت در روز بود. هر سه سینماهای
اردبیل این فیلم را پخش کردند فقط در سینما قدس اردبیل 120 هزار
مخاطب داشتیم. در سینما انقلاب نصف این تعداد بود و سینما لاله
تقریباً 10 درصد سینما قدس، فروش داشت.
اگر باز هم از این فیلم ها باشد، فروش خواهد داشت؟
ابی زاده: بله. سارای چون به زبان ترکی بود در شهرهای فارسی زبان
زیاد فروش نداشت. چون یکی از قصه های کهن آذربایجان بود و باعث جذب
مخاطب به سینماشد. حال ببینیم فیلم هایی مثل سارای که 200 هزار نفر
مخاطب در اردبیل داشت آیا یک فیلم اکشن یا یک فیلم خانوادگی می
تواند باعث جذب این تعداد مخاطب شود؟ اگر فیلم پلیسی مثل فیلم
سارای در حدود 200 هزار مخاطب می تواند بدآموزی داشته باشد ولی
فیلمی مثل «خواب و بیدار» که 60 میلیون مخاطب داشت، بدآموزی ندارد؟
بیشتر فیلم های اکشن که در سال های 74 و 75 ساخته می شد. در آن
زمان مدیریت سینما، دست آقای ضرغامی بود و ایشان سیاست سینما را
طوری جلو می برد که فیلم های جمشید هاشم پور در بورس بود و در سال
هفت هشت فیلم با این مضمون بازی می کرد. حالا هم ضرغامی رئیس صداو
سیماست و به نوعی در مدیریت فرهنگی و هویت جامعه نقش دارد؟
ابی زاده: بله. ولی صدا و سیما و وزارت ارشاد از هم جدا هستند.
پس با هم مغایرت دارند؟
ابی زاده: خیر مغایرت ندارند. سیاست و مدیریتشان فرق می کند.
از نظر فکری مثل هم هستند. مثلاً آقای صفارهرندی و آقای ضرغامی از
یک تفکر مشترک برخوردارند؟
ابی زاده: آقای صفارهرندی یک سال است که این کار را برعهده گرفته
اند و سیاستشان هنوز معلوم نیست چون یک فیلم وقتی ساخته می شود
باید به جشنواره فیلم فجر برسد بعد از آن باید پروانه ساخت بگیرد
تا سال آتی اکران شود. در حدود یکسال طول می کشد. در سال دوم معلوم
می شود که سیاست آقای صفارهرندی چیست. من با قاطعیت می گویم که
فیلم های اکشن اگر اکران شوند باز هم همان مخاطب را جذب می کنند.
حتی حاضرم گارانتی هم بکنم.
این قاعده فقط در اردبیل صدق می کند؟
ابی زاده: تنها در اردبیل نیست. در ایران فیلم های آقای هاشم پور
فقط در تهران شکست خورد ولی ایران تنها تهران نیست. چون در تهران
40 سینما وجود دارد همه این 40 سینما هم که کار نمی کند. 10 سینما
به طور مطلوب کار می کند. نباید فقط شمال تهران را در نظر گرفت. در
خیابان لاله زار هم سینما وجود دارد. ولی همه سینماها تعطیل هستند.
حتی روزنامه هایی دارم که نوشته اند تمام سینماهای لاله زار تعطیل
شده اند. همان فیلم های اکشن هستند که باعث کار کردن این سینماها
می شد. از سال 80 به بعد یعنی 5 سال است که ما فیلم های اکشن را از
رده خارج کرده ایم. نتیجه اش را هم دیدیم. چرا وزارت ارشاد یا
مسئولین امر یا کسانی که در این مورد سرمایه گذاری کرده اند؛ فیلم
اکشن را امتحان نمی کنند که ببینند آیا جواب می دهد یا نه؟
آیا دلایل دیگری هم دارد؟ شاید الان سینما یک تفریح گران قیمت
محسوب می شود؟
ابی زاده: مرحوم آقای محمدی پدربزرگ بنده که یکی از بنیانگذاران
سینمای اردبیل بودند؛ هر موقع که بهای بلیط افزایش می یافت ایشان
ناراحت می شدند و می گفتند که هر موقع که بهای بلیط افزایش می
یابد، یک قشر از جامعه دیگر نمی تواند به سینما بیایند. به فرض
شخصی که 1000 تومان روزانه درآمد دارد چگونه می تواند 500 تومان
بهای بلیط را بپردازد. در حالی که این فرد خورد و خوراک و... هم
دارد.
زمانی که من چهار هزار نفر مخاطب داشتم بهای بلیط 120، 90، 70
تومان بود. فیلم ها به صورت الف، ب، ج بود که فیلم های الف 120،
فیلم های ب 90 و فیلم های ج 70 تومان بود.
آیا فیلم های ستاره دار هم فرق می کرد؟ مثل ب ستاره دار و ج ستاره
دار...؟
ابی زاده: ستاره هم 5 یا 10 تومان فرق می کرد. الان
در سینماهای درجه دو تهران بهاء بلیط 700 تومان است. ولی ما بلیط
را 300 تومان می فروشیم. ما هم درجه دو هستیم. وقتی اداره ارزشیابی
نرخی را تصویب می کند این نرخ در سراسر ایران ثابت است. سینماها
خودشان به صورت درجه 3، درجه 2، درجه 1 و ممتاز گروه بندی شده اند.
و هر کدام از این درجه ها به دو گروه درجه 3 مطلوب و درجه 3 عادی،
درجه 2 مطلوب، درجه 2 عادی، درجه 1 مطلوب، درجه 1 عادی تقسیم می
شوند. برای سینماهای ممتاز نرخ تعیین نکرده اند. نرخ در این
سینماها
بر عهده صاحب سینما و صاحب فیلم است که طی جلسه ای
نرخ را تعیین می کنند. حال اگر بهاء بلیط 700 تومان باشد مخاطبان
زیادی به سینما نمی آیند.