خوابم میآد، معرکه ای از نوستالژی های رنگارنگ کودکی |
نگاهي به فيلم سينمايي «خوابم مي آد» - بخش اول |
به هر قیمتی از مخاطب خنده نمیگیرد. خنده مخاطب هوشمندانه و همراه با
تعقل است؛ موقعیتی که بیننده در آن قرار میگیرد او را به همذات
پنداری، ترحم و خنده وا میدارد.
رضا عطاران، پس از غیبتی نسبتاً طولانی در عرصه کارگردانی در تلویزیون،
با «خوابم میآد»، اولین ساخته 35 میلیمتری اش در جشنواره فجر سال
گذشته شرکت کرد و نشان داد در زمینه سینما نیز حرفی برای گفتن دارد.
اهدای سیمرغ بهترین کارگردانی بخش نگاه نو به وی نیز گواهی بر مدعاست.

عطاران در سال گذشته به جز دو فیلم پر فروش و جنجالی یعنی «ورود آقایان
ممنوع» و «اسب حیوان نجیبی است»، در چند فیلم دیگر هم نقش اصلی را به
عهده داشت و علیرغم فاصله گرفتن از سریال های مناسبتی از اذهان عمومی
دور نشده بود. به همین جهت شرایط فعلی اکران برای فیلم کمدی او کاملاً
مناسب به نظر میرسد.
خوابم میآد داستان رضا (رضا عطاران) معلمی ساده و درستکار را روایت
میکند که به سن میانسالی رسیده و در برقراری ارتباط با زن ها دچار
مشکل است، او با دختری پاستیل فروش (مریلا زارعی) آشنا میشود. دختر،
برای پیوند کلیه خواهرش با مشکل روبه روست و رضا را ترغیب به کارهایی
میکند که باب میلش نیست.
فیلمنامه اثر را احمد رفیع زاده به رشته تحریر در آورده که در وهله اول
داستانی شیرین و جذاب و در وهله دوم اثری ساده و دم دستی به چشم میآید
که حرف چندانی هم برای گفتن ندارد. سال هاست که دیگر قهرمان بازی و
قدرت و جذابیت ظاهری نقش اول برای مخاطب کلیشه شده و نویسندگان بر آنند
که از کاراکترهای معمولی با ویژگی های طبیعی استفاده کنند. کسی که
استعداد و توانایی های اندکی دارد، بد شانسی میآورد، در جامعه پذیرفته
نمیشود، خانواده اش او را درک نمیکنند و از همه مهمتر در عشق ورزی
ناتوان است. چنانچه ذهن خود را بکاوید نمونه های زیادی از این دست
کاراکترها را به یاد خواهید آورد.
داستان فیلم بسیار ساده است با خط سیری غیرعادی و نه چندان باور پذیر
اما مخاطب را نمیرنجاند و به او توهین نمیکند. همه چیز همانگونه است
که باید از یک فیلم کمدی توقع داشت. شوخی ها مناسب و بجا هستند به جز
برخی که حسابی قدیمی و نخ نما شده اند (خیس کردن شلوار) ولی به نسبت
بسیاری از آثار که این روزها تعدادشان بر پرده سینما کم نیست به هر
قیمتی از مخاطب خنده نمیگیرد. خنده مخاطب هوشمندانه و همراه با تعقل
است؛ موقعیتی که بیننده در آن قرار میگیرد او را به همذات پنداری،
ترحم و خنده وا میدارد و همزمان احساسات گوناگونی در دلش بیدار
میشود. به خصوص اینکه خوابم میآد ملغمه ای از نوستالژی های رنگارنگ و
ریز و درشت کودکی و نوجوانی بسیاری از ماست و یادآور خاطرات دور، به
همین جهت مخاطب به راحتی با اثر همراه میشود. سر و وضع و مد لباس در
دهه 70، فیلم هندی بازی و به تصویر کشیدن عشق های گذرای کودکی و
نوجوانی برای هر بیننده ای دلچسب و جالب است. همچنین اشاراتی گذرا به
پدیده های اجتماعی این روزها نظیر «فارسی وان» و «بفرمایید شام» هم
میزان اطلاع نویسنده از شرایط کنونی جامعه را نشان میدهد و بیننده را
از علنی شدن این برنامه ها به وجد میآورد.

اما به جز فیلمنامه آنچه باعث موفقیت «خوابم میآد» شده است، استفاده
صحیح عطاران از بازیگران و همچنین بده بستان های درخشانی است که در
فیلم نمود یافته. انتخاب مریلا زارعی که پیش از این با عطاران در «خروس
جنگی» (مسعود اطیابی) همبازی بودند آن اندازه درست بوده که به کارگیری
اکبر عبدی با آن همه توانایی برای فرو رفتن در جلد یک زن سالخورده.
بازی دادن به هنرپیشگان قدیمی چون اصغر سمسار زاده، ناصر گیتی
جاه و حسین محب اهری هم سبب شده آنهایی به یاد بیایند که مدت هاست که
به هیچ کاری دعوت نمیشوند در حالی که هنوز توانایی اش را دارند! ویشکا
آسایش که او نیز در ورود آقایان ممنوع همبازی عطاران بود حضوری کوتاه و
نه چندان موثر در فیلم دارد اما استفاده ازسروش صحت که همیشه نقش های
مثبت در تلویزیون و سینما ایفا کرده و کلاً چهره ای آرام و خندان دارد،
در نقش یک آدم خشن و خلافکار شرایط خاصی برای قضاوت در مورد این فرد به
وجود میآورد و گرچه این کاراکتر از حد یک تیپ ناقص فراتر نمیرود اما
در کل سکانس های صحت و دار و دسته اش جالب و متفاوت در آمده. به خصوص
که این سکانس ها با لنز خاص فیلمبرداری شده و به درآمدن ابهت و خشونت
کاراکتر کمک بصری میشود.
فیلمبرداری اثر با هنرمندی رضا بهمنش یکی از بهترین کارهایی است که در
سال های اخیر مشاهده کرده ام. قاب بندی های زیبا، استفاده از لنز های
مختلف، کلوزآپ های چشم نواز و تأثیرگذار از رضا و ترسیم فضای قدیم با
فیلترهای رنگی همه و همه از ذوق او همچنین همکاری پر ثمرش با عطاران
حکایت دارند. عطاران خود در این فیلم نشان داده که از میزانسن سر در
میآورد و میتواند حتی بدون صوت و کلام صحنه هایی فوق العاده مبتنی بر
تصویر تنها خلق کند. موسیقی حمیدرضا صدری نیز در خدمت اثر است و چنان
خوب به کار نشسته که حس را دو چندان میکند و مخصوصاً بازی خود عطاران
را در سکانس های تکی کاملاً صیقل میدهد به خصوص در سکانس آخر موسیقی
بسیار حزن انگیز و تأثیر گذار است.

یکی از اقدامات هوشمندانه ای که عطاران در «خوابم می آد» لحاظ کرده
استفاده از نریشن است. این کار که نمونه های موفقش را در آثار «وودی
آلن» و با صدای خودش دیده و شنیده ایم, سبب همراهی مخاطب با فیلم
میشود و کارگردان میتواند بار حسی بیشتری را منتقل کند. از آنجایی که
گویا این فیلم اقتباسی از اثر مشهور آلن «پول رو بردار و فرار کن» بوده
و گریم رضا هم به این کارگردان - بازیگر خوش قریحه بی شباهت
نیست, میتوان عطاران را دنباله روی ایرانی وودی آلن دانست.
به جز اشاره ای که در ابتدای مطلب به هنرنمایی فوق العاده عبدی در نقش
مادر شد, باید گفت او بازیگری است که تمام نمیشود. تنها خودش جرات و
جسارت فرو رفتن در قالب یک زن را دارد (چه پیر و چه جوان) و اوست که به
فیلم فروغی کم نظیر بخشیده چنان که در سینما همه تماشاگران یک صدا او
را تمجید میکردند.
عطاران هم بازیگر خوبی است هم یک کارگردان زیرک و موقعیت شناس. با
اولین ساخته سینمایی اش نشان داد که کار را بسیار جدی و حرفه ای
میگیرد و از این پس باید منتظر سبک تازه ای از طنز در سینمای ایران
باشیم. او هنرمندی است که در هر زمینه ای فعالیت کند مردم فروش
میلیاردی اثرش را تضمین خواهند کرد و این یعنی محبوبیت.
منبع:
سينما پرس |
آماده سازي سند: مدير سايت سينما قدس اردبيل | کاربر: مرتضی طالب
پور |