دو سه سالی میشود که کمدی سیاه جای خود را به عنوان یک ژانر فرعی
سینمایی در ذائقه مخاطب ایرانی باز کرده است. پیش از آن تماشاگر ایرانی
از طریق رسانه ویدئو با آثار کارگردانان مشهور این نوع از کمدی نظیر
وودی آلن یا برادران کوئن آشنا بود که این موضوع در جا افتادن گونه
کمدی سیاه و قبول آن توسط مخاطب ایرانی تأثیر
زیادی داشته است.
کمدی سیاه را به نام کمدی جدی نیز می شناسند و قرابت زیادی با هجویه
دارد که آن نیز از زیرشاخه های گونه کمدی است و مل بروکس سلطان نسل
قدیم و جری زوکر استاد نسل جدیدتر اینگونه هستند که فیلمهای «زین های
شعله ور» و«هواپیما» دو اثر فوق العاده در این زمینه به حساب میآیند.
در این زمینه وودی آلن نیز فیلم «عشق و مرگ» را دارد که در آن به طرز
خیره کننده ای تاریخ جنگ های دنیا و کاراکترهای ادبی مشهور روسیه مورد
هجو قرار می گیرند.
«خوابم میاد» فیلمی در ژانر کمدی سیاه به کارگردانی رضا عطاران است که
ورود به سینما را با بازیگری به دست آورد و به دلیل شناخت خوبی که از
سینمای کمدی پیدا کرد توانست در این زمینه استعدادش را در خدمت جذابیت
فیلم قرار دهد و شاهد این مدعا فیلم «ورود آقایان ممنوع» است. یکی از
دلایل جذابیت فیلم «خوابم میاد» از اتفاق حضور پررنگ عطاران است که به
عنوان هسته مرکزی بازیگران عمل می کند و کاراکتر خوبی که به عنوان یک
معلم سرخورده از اجتماع دارد این نقش مرکزی را قابل باور می کند. با
این حال کارگردانی فیلم موفقیت بازی را پیدا نمی کند که البته بخش عمده
آن به ضعف فیلمنامه و دو پارگی آن باز می گردد.

به نظر می رسد عطاران با شروع و پایانی مشابه که در هر دوی آنها از
خوابی عمیق و بی دغدغه صحبت می شود خواسته است تا در یک سیکل داستانی
وحدت موضوعی ایجاد کند تا با تداعی معانی ذوایی و عطف به ابتدای فیلم
بیننده را متوجه این دور دایرهگون تکراری کند غافل از اینکه با پایان
در نظر گرفته شده گردش قصه ای باقی نمی ماند تا دور باطل زندگی کاراکتر
اصلی را به تماشا بگذارد.
حضور اکبر عبدی در نقشی متفاوت که با چیرگی وی، بسیار باورپذیر از آب
درآمده است و از قضا فقدان ناگهانی وی به عنوان مادر قصه در همان دو
سوم مذکور جدایی بین دو بخش را مضاعف نشان می دهد. داستان فیلم درباره
معلمی است محجوب که به دلیل آزار شاگردان و دفاع از حقش از مدرسه اخراج
می شود و برای امرار معاش به تدریس یک شاگرد خصوصی، بسنده می کند.
آشنایی وی با یک زن پاستیل فروش و پیدا شدن علاقه بین این دو که هر دو
رانده شدگان اجتماعند از سویی و نیاز به پول زیاد برای خرج عمل خواهر
این زن این دو را به بیراهه ای می کشاند که رفته رفته از موقعیت های
کمیک خنده دار به سمت وقایع ناگوار، تنزل روایی پیدا می کند و به
پایانی نامناسب ختم می شود.
فیلمنامه «خوابم میاد» دو بخش كاملاً جداگانه دارد که بزرگترین ضربه را
به فیلم زده است. بخش اول که دو سوم فیلم را تشکیل می دهد به شدت رئال
و در عین حال مفرح و خنده دار است و به معنای کامل کلمه طنز ناب است.
بخش دوم اما که از نقشه برای تحویل زن ربوده شده آغاز می شود به شدت
تصنعی، فانتزی و غیرقابل باور است و با پایانی نامناسب بیننده را از
انتظاری که به شدت در نیمه اول فیلم در او ایجاد شده سرخورده می کند.

دلیل این موضوع اقتباس آزاد عطاران از فیلم «پول را بردار و فرار کن»
ساخته وودی آلن است که تا بخش اول مذکور پا به پای آن جلو می آید و
گرچه با هنرمندی تمام فیلمنامه را ایرانیزه کرده است ولي به دلیل تغییر
ساختار فیلمنامه با فیلم آلن مشکلی که ذکر آن رفت به وجود می آید. این
در حالی است که علت تغییر خط سیر فیلمنامه اصلاً مشخص نیست و باقی فیلم
را نیز می شد به خوبی ایرانی کرد و از قضا برای مخاطب ایرانی
باورپذیرتر و ملموس تر نمود.
این پایان بد برای یک کمدی سیاه هم، زیادی به نظر می رسد. از آنجا که
داستان برای خوانندگانی که فیلم را ندیده اند لو می رود در بررسی این
فرجام نافرجام نمی شود بیش از این اطاله نوشتار کرد جز ذکر این نکته که
هر داستانی وحدت روایی خاص خود را دارد که این انسجام خواه از تکثر
اطلاعات باشد یا کسرت آن باشد که رفته رفته به تجمیع برسد و شکل پازلی
را پیدا کند که قطعات نامفهومش یکی یکی به خلق تصویری روشن می انجامند،
باید دست نخورده باقی بماند و اگر اقتباسی آزاد از آن می شود تغییر در
جزئیات لحاظ شود. جزئیاتی که از چارچوب کاراکترهای اصلی، آغاز و اوج و
فرود و نقاط عطف کلیدی به دور باشد.