با نگاهی دوباره به فیلم
«مکس» که
در اوایل دهه هشتاد ساخته شد به نقاط ظریفی در نوع ارائه روایتی پی می
بریم که هنوز رنگ نباخته است و مورد توجه قرار می گیرد؛ اتکای قصه فیلم
به مفاهیم پشت اثر است که جلوه آشکاری دارند. جوشش اصلی قصه که فرار
مغزها است با تفاوت های فکری نسل ها در هم آمیخته و فیلمی را پدید
آورده که از موسیقی و همچنین لحظه های کمدی به عنوان عاملی جذاب بهره
فراوانی برده است.

این نگاه هوشمندانه بیشتر متوجه پیمان قاسم خانی
نویسنده فیلمنامه است که معمولاً قالب موقعیتی کمیک را برای لایه های
عمیق اجتماعی در نظر می گیرد و از جسارت کافی برای پرداخت به چنین
موضوعاتی برخوردار است. سازنده این اثر حتی برای جلوگیری از به وجود
آمدن حواشی مختلف در همان لحظه اول و بر روی عنوان بندی، شخصیت های
فیلم را غیر واقعی می پندارد درحالی که با نگاه دقیقتر می توان هر یک
از آنها را به بخشی از رخدادهای اجتماعی مربوط دانست. به واقع، همخوانی
موضوع مطرح شده در فیلم با شرایط اجتماعی روز آن دوره بسیار قابل توجه
است.
از حیث فیلمنامه، قصه چندان هم پیچیده
نیست و حتی در انتها به یک پایان بندی کلیشه ای می رسد اما آنچه که این
فیلم را واجد موقعیت های پر از کشش می سازد، استفاده خلاقانه از یک
سوژه اجتماعی است که با زبان موسیقی بیان می شود. مسئولین قصد دارند
مجید کسرايی (فرهاد آئیش) یکی از نخبگان ایرانی در امر موسیقی و مقیم
خارج از کشور را برای اجرای یک کنسرت به کشور دعوت کنند، در این میان
یک اشتباه تایپی و تشابه اسمی موجب می شود تا یک خواننده معمولی لس
آنجلسی به جای شخص مورد نظر وارد کشور شود و کنسرتی را اجرا کند. در
این میان مجموعه رفتارهایی که مکس از خود نشان داده و همچنین کلیپ آتش
دلی که در خانه خانم گوهری نمایش می دهد، ذهن دیگر شخصیت ها را به
اشتباه پیش آمده واقف می سازد. بر اساس همین اشتباه به ظاهر کوچک،
داستان به همراه موسیقی پیش می رود و بر تمام شخصیت های داستان تأثیر
می گذارد حتی اشخاصی که اعتقادی به اجرای این شیوه از موسیقی نداشتند و
به عنوان مثال همیشه شکلی رسمی و کلاسیک را برای شنیدن یا تماشای آن
انتخاب می کردند.
به کار گرفتن فضایی اغراق شده و دور از
ذهن و همچنین پیوست آن با یک موضوع اجتماعی، محملی است که نویسنده و
کارگردان تا حد قابل قبولی از پرداخت تصویری آن برآمده اند. اندیشه پشت
اثر خیالی نیست و به وقایع اجتماعی موجود تأکید دارد. با این وصف
بیننده همیشه خواستار چنین موضوعاتی است که به غیر از سرگرمی حرفی برای
گفتن داشته باشد حتی اگر تا اندازه ای به فانتزی نزدیک شده باشد. نکته
بارز دیگر در این فیلم خلق موقعیت های کمیک توسط بازیگرانی است که به
درستی برای نقش ها انتخاب شده اند از جمله فرهاد آئیش، رامبد جوان،
محمدرضا شریفی نیا و... که معمولاً بازی هایشان از اجرای کمدی صرف دور
است و نکاتی را برای بازتابی متفاوت بر ذهن تماشاگر به همراه دارند.
بخش عمده ای از ماجرای اصلی فیلم خواه ناخواه از دل اجتماع و ذهنیت یک
فیلمساز جوان برمی آید که اتفاقاً با ساخت این فیلم در همان زمان اسم و
رسمی به هم می زند. دستمایه روایت فیلم مکس در واقع همان شخصیت های
حاضر در جامعه خودمان هستند که حالا با کمی تغییر و پیوستن به موقعیت
های خنده آور درشمایل یک فیلم ظاهر شده اند.
فيلم سينمايي
«مكس» را سامان مقدم
كارگرداني و مرتضي شايسته فيلم را تهيه كرده است. در ادامه چندين عكس
از اين فيلم آورده شده است.


